روحیه کارآفرینی
انرژی، بلندپروازی، اعتماد به نفس، بردباری، نترس بودن، همه اینها صفاتی است که به یک ویژگی اسرار آمیز نسبت داده میشود: «کارآفرینی». ویژگی برجسته انسانهای خودساختهای که در مقایسه با کسانی که اسیر دستمزدشان شدهاند خصوصیات بسیار متفاوتی دارند.
اما اقتصاددانها اینطور به قضیه نگاه نمیکنند. نه اینکه آنها متوجه تفاوت شخصیتها نباشند، بلکه تنها به این دلیل که شواهد چیز دیگری میگویند.
آندرو اسوالد از دانشگاه وارویک و دیوید بلنچفلاور عضو سابق کمیته سیاست پولی انگلستان، با تحقیقات خود تصویر بسیار جالبی از کارآفرینی ترسیم کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که کارآفرینی کمتر مربوط به شخصیت و بیشتر مربوط به برخورداری از فرصتها است. اولین قسمت پیچیده ماجرا این است که بسیاری از کسانی که کارآفرین نیستند، ادعا میکنند که دوست داشتهاند این طور باشند. در اروپا ۱۰ تا ۲۰ درصد کارگران اغلب خود اشتغال هستند، اما حدود ۳۰ تا ۶۰ درصد آنها میگویند که دوست داشتهاند کارفرمای خودشان باشند.
اسوالد و بلنچفلاور شاخصهای شادمانی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاند که خوداشتغالها معمولا شادتر هستند. به طور خلاصه، بیشتر مردم میگویند که دوست دارند کارفرمای خود باشند و وقتی هم به این موقعیت رسیدهاند خوشحالتر از دیگران هستند؛ اما اغلب افراد حاضر به پذیرش مشقات این کار نیستند. آیا این به آن معناست که روحیه اساسی کارآفرینی را ندارند؟ احتمالا نه. اسوالد و بلنچفلاور در اصل قصد داشتند که ساختار روانشناختی افراد کارآفرین را بررسی کنند. اما این تحقیق به جایی نرسید، چون به نظر میرسد که هیچ ویژگی روانشناختی خاصی در افراد کارآفرین وجود ندارد.
آنچه در عوض اهمیت دارد سرمایه است. در تحقیقات، علاقهمندان به کارآفرینی، مهمترین مانع خود را کمبود منابع مالی ذکر کردهاند. اسوالد و بلنچفلاور با روشی زیرکانه به سراغ مطالعه افرادی رفتهاند که به تازگی از منابع مالی خوب بهرهمند شدهاند و آنها را با کسانی که چنین منابعی نداشتهاند مقایسه کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدند که چنین مواهبی - که اغلب به دست تقدیر به دست میآید - از عوامل خوبی هستند که میتوانند توضیح دهند افراد کارآفرین خواهند شد یا خیر. به خصوص این منابع در جوانی بر تصمیم به کارآفرینی افراد تاثیر بیشتری داشته است، شاید چون بزرگ ترها منابع مالی جداگانهای برای زندگی شان داشتهاند.
یک عامل بسیار تاثیرگذار دیگر بر کارآفرینی به نظر، سابقه خانوادگی است. کسانی که حداقل یکی از والدین شان خوداشتغال بوده است، دو یا سه برابر بیشتر احتمال دارد که خودشان در آینده به کارآفرین تبدیل شوند. تحقیق جدیدی که توسط سیمون دیانکوف، یینگی کیان، ژرارد رولاند و کاترینا ژوراسکی روی کارآفرینان برزیل انجام شده است، باز هم به نتایج مشابهی دست یافته است. البته این محققان برزیلی کارآفرینانی را مطالعه کردهاند که حداقل شش کارمند داشتهاند. با این حال باز هم به این نتیجه رسیدند که سابقه خانوادگی بسیار مهم است. اگر در اعضای خانوادهتان کارآفرینی بوده باشد، شانس شما برای کارآفرین شدن بیشتر است.
برخی شواهد هم هستند که میگویند نوع شخصیت مهم است، اما این یافتهها همیشه شکل کلیشهای شخصیت کارآفرین را تایید نمیکنند. دیانکوف و همکارانش دریافتند که کارآفرینان معمولا صبورتر و باهوش ترند. هیچ مدرکی نیست که آنها از دیگران اعتماد به نفس بیشتری داشتهاند و حتی به نظر بیشتر ریسکگریز هستند. مطالعات دیگر دیانکوف و همکارانش نشان داده است که مالیاتهای پایین و مقررات کارآمد معمولا نقش بسیار زیادی در تشویق کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهای تازه دارد.
آنچه من آموختم این است که کارآفرینان از الگوها خوب میآموزند و روابط اجتماعی خیلی به آنها کمک میکند. همچنین فضای کسبوکار - دسترسی به سرمایه، آزادی فعالیت و عدم وجود بوروکراسی- هم بسیار مهم است.
از روزنامه دنیای اقتصاد تیم هارفورد مترجم: ندا ناجی
تاریخ چاپ : سه شنبه 30 شهریور 1389
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=224481
جایگاه درست امید و تلاش؛ تعادل ثبات و تحول
همه زندگی بر پایه امید و توکل است
اما آرزوها با پژوهش و تلاش به سرانجام می رسند، از تو حرکت از خدا برکت
خردمند به کار خویش تکیه کند و نادان به آرزوی خویش - امام علی (ع)
با توکل زانوی اشتر ببند - مولانا جلال الدین بلخی
امیدواری را عادت خود نمایید | |
امیدواری یعنی احتمال زیادی می دهیم که در آینده به هدف هایمان برسیم. امید نیرویی هیجانی است که تخیل را به سمت چیزهای مثبت هدایت می کند. امید به ما انرژی می دهد و مجهزمان می کند، و مانند کاتالیزوری برای کار و فعالیت عمل می کند. به سبب این که امید مستقیما با میزان اعتمادمان ارتباط دارد ، به ما الهام می دهد که هدفمان را بالاتر بگیریم، تلاش بیشتری کنیم و قدرت مقاومت بیشتری داشته باشیم.
وقتی امید محو می شود چه اتفاقی می افتد؟
ما معمولا درباره ارزش واقعی امیدواری، تا وقتی که از دستش ندهیم، فکر نمی کنیم. امید موهبتی هیجانی است که آن را حق خودمان می دانیم. اما ارزش کامل امید وقتی به طرزی دردناک آشکار می شود که اثرات تخریبی ناامیدی را احساس می کنیم.
چگونه می توان به طور سنجیده امید را پرورش داد؟
از وبلاگ 118 |