سرزمین خاکیان Fm Earth to Heavens

والاترین رسالت کلام ستایش هستی است Word's main mission: to praise creation

سرزمین خاکیان Fm Earth to Heavens

والاترین رسالت کلام ستایش هستی است Word's main mission: to praise creation

آسبب شناسی فساد مالی

 

 

آسبب شناسی فساد مالی - قانونگرایی و زمینه های اجتماعی

 

این روزها دوباره بحث اختلاس بزرگ در برخی بانکهای مهم کشور نقل محافل شده و همه رسانه‌ها در این باره خبر یا مقاله دارند. در نگاه نخست آدم شرمنده می شود که در جامعه و نظام مالی و اقتصادی زمینه برای چنان فسادهای بزرگی فراهم است و چنانکه باید آسیب شناسی صورت نمی گیرد 

 

البته در کشورها و جوامع دیگر و نظام مالی آنها هم فساد مالی به شکلهای گوناگون وجود دارد. اما ابعاد نسبی قضیه و تکرار آن و دامنه آن هشداردهنده است و برخوردی صادقانه و جدی و البته بهنگام را می طلبد 

 

اگر قرار است جامعه مسیر پیشرفت و تعالی را طی کند باید قادر باشد با آسیب شناسی اینگونه موارد و تحلیل و بررسی دقیق و عمیق هرچه زودتر آنها را سروسامان بدهد و زمینه‌های آنها را از بین ببرد و افراد جامعه را به سوی انضباط و سختکوشی هدایت کند  

 

ناتمام

وقت شناسی و مدیریت زمان

 

 

وقت شناسی و مدیریت زمان 

 

تا زمان را مدیریت نکنیم نمی توانیم چیز دیگری را مدیریت کنیم 

پیتر دراکر استاد مدیریت        

 

جانمایه کار و زندگی مدیریت است              

(شامل هدف گزاری و برنامه ریزی و ...) 

مدیریت زمان جانمایه همه مدیریت ها است

  

بسیاری از افراد تصور میکنند ثروت به داراییهای فیزیکی است       

در حالی که داراییها و فرآورده ها حاصل ساعتها کار مفید هستند  

بدون مدیریت زمان ثروت و دارایی بی معنی است         

هرکه ارزش لحظه ها و روزها و سرمایه عمر را بداند ثروتمند است

مردم از لحاظ داراییهای مادی در مقاطع زندگی با هم تفاوت دارند 

اما همه مردم به یکسان از 24 ساعت هر شبانه روز برخوردارند   

 

توانگر و تهیدست از سرمایه جوانی و موهبت عقل بهره برابر دارند 

حال اگر کسی اصراردارد که بی عقل و بی وقت است شایدباشد  

برعکس برخی افراد هم همواره ابن الوقت و فرصت طلب هستند 

 

قدر وقت ار نشناســـد دل و کاری نکنــد 

بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم 

  

 

10 راهنمای ساده برای اینکه کار امروز را به فردا نیندازیم


من همیشه کار امروز را به فردا انداخته‌ام و واقعا عاشق این کار هستم و مشکلی هم با این قضیه ندارم. اما برای کسانی که می‌خواهند با این عادت مقابله کنند 10 گام ساده پیشنهاد می‌کنم.

1) ابتدا اطمینان پیدا کنید که شما واقعا می‌خواهید این کار را انجام دهید. این مرحله جدی است و اصلا آن را کنار نگذارید.

2) کارها را ساده کنید- شرایط را با ابزار، آرایش و چیدمان و قالب‌بندی کردن و هر چیزی از این قبیل شلوغ نکنید، فقط شروع به کار کنید.

3) قبل از نگاه به میل یا هر کار دیگر، امروزتان را با کار مربوطه آغاز کنید.

4) هر چیزی را که در مسیر کارتان مانع ایجاد می‌کند از سر راه بردارید از جمله خاموش کردن اینترنت.

5) حالا فقط کافی است شروع به کار کنید. با شیرجه رفتن، بر مانع اولیه غلبه کنید.

6) به خودتان بگویید که من این‌کار را به مدت 10 دقیقه انجام می‌دهم.

7) هر کاری که بیش از همه شما را به هراس می‌اندازد در بالای فهرست کارهایی که باید انجام دهید قرار دهید- با انجام سایر کارهایی که در فهرست قرار دادید آن را به تاخیر خواهید انداخت.

8) در ارتباط با کاری که می‌کنید چیزی پیدا کنید که برایتان هیجان‌آور و شوق‌انگیز باشد.

9) کامل و عالی انجام دادن کار را فراموش کنید. فقط شروع به کار کنید بعدا فرصت بهتر کردن و اصلاح آن هست.

10) اگر همچنان کار امروز را به فردا موکول می‌کنید، مجددا ارزیابی کنید که آیا واقعا می‌خواهید این‌کار را انجام دهید. در مورد انجام ندادن یا واقعا به تعویق انداختن آن فکر کنید و تصمیم بگیرید.

اگر با همه اینها باز هم نتیجه نگرفتید، چرت کوتاهی بزنید یا بیرون بروید و از طبیعت لذت ببرید یا اصلا هیچ کار نکنید. همه زندگی که در حداکثر بهره‌وری خلاصه نمی‌شود. کمتر کار کنید.

 

مترجم: امید شکیبا

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=186855

 

 

چهار روش اتلاف وقت: کار نکردن، کم کارکردن، بد کار کردن، کار بیهوده کردن 

چهار روش استفاده از وقت: کار مفیدکردن، بیشتر کارکردن، خوب کارکردن، پرهیز از کاربیهوده  

 

امروز و فردا کردن (یا دست دست کردن) قاتل وقت است یعنی زمان گرانبها را بر باد میدهد 

 

 

 

در ستایش خلاقیت و نوآوری

  

 

خلاقیت و نوآوری  

سیری تکاملی و پایان ناپذیر 

 

               

          هر گـلی نو که در جهــــان آیـد        ما به عشق اش هزار دستانیم 

              تنگ چشمان نظر به میوه کنند          ما تماشا کنان بستانیم

          تو به سیمای شخص می نگری     ما در آثار صـــنع حـیرانیــــــــــم

                                                                                         سعدی

 

فعالیت گسترده و پیوسته یک جرثقیل برج سازی و پیشرفت سریع اسکلت بتنی در یکی از پروژه های ساختمان سازی چند ساعتی ذهنم را به خود مشغول داشته است. راستی این جرثقیلها به اندازه چند نفر نیروی انسانی کار می کنند؟ یک مجموعه سازه فلزی گردان و چرخان در فضای 360 درجه بالای ساختمانهای مجاور، با یک سری قرقره و چرخ و زنجیر و اهرم و نیروی محرکه ... ترکیبی از همه ماشینهایی که در کتاب علوم مدرسه خوانده ایم. مجسم بفرمایید یک ابرانسان با قامت 100 متری و دستهای 50 متری که دستهایش توان برداشتن هزاران کیلوگرم بار و جابجایی سریع آنها در فضایی با شعاع یک تا 50 متر را دارد ... البته چنین موجود زنده بی قواره و لندهوری مورد نظر نیست و اندازه معمولی آدمها از لحاظ چابکی و چالاکی و کارآمدی و از هر لحاظ دیگر بهترین نمونه ای است که فعلاً سراغ داریم. بحث این است که ملاحظه انواع جرثقیلها، از جمله نمونه های مورد استفاده در ساختمان سازی و بندرگاهها، بسیار جالب و آموزنده است. اینکه این ماشینها چقدر در سرعت کارها یا کاهش زمان و هزینه اجرای پروژه ها مؤثرند مطلب مهمی است، اما فعلاً نکته دیگری ذهن مرا مشغول کرده، این که آدمهای نیم وجبی بردارند آسمان و ریسمان و قرقره و یک سری چرخ و زنجیر را با هم جفت و جور کنند و این سازه های صد متری پرتحرک را بسازند ...

 

همین ایده و توان ترکیب و تلفیق دهها ماشین دیگر و ساختن یک ماشین مرکب جدید با ابعاد و مقیاسهای کاملاً متفاوت ... یادآور استعدادها و توانایی های فوق العاده انسان است. وقتی می توان این همه سازه و خرت و پرت را سر هم کرد و چنین هیولای شاسی بلند دست از پا درازتر را بالای برجها مستقر ساخت و به اندازه صدها نیروی انسانی از آن کمک گرفت، پس هر کار پیچیده به ظاهر غیرممکن قابل انجام است. چند مثال دیگر از توانایی هایی فوق العاده انسان: 

اختراع "کانتینر" و کشتی کانتینربر به عنوان تحولی تاریخی در کشتیرانی و ترابری دریایی و ریلی و جاده ای و تجارت بین المللی: همان کانتینری که در کارخانه محل تولید بارگیری میشود از کارخانه مبدأ تا انبار مقصد بر روی کامیونها و قطارها و کشتیها قابل حمل است بدون آنکه نیازی به بارگیریها و پیاده سازیهای متعدد و انرژی بر و زمانبر باشد. 

ساختن هواپیماهای دورپرواز 800 نفره در حالی که معلق نگهداشتن یک لوله فلزی یک متری در هوا غیرممکن به نظر میرسد. 

ساختن کامپیوترهای پیشرفته با سرهم کردن یک سری قطعات الکترونیکی، و یا  

طراحی شبکه جهانی اینترنت با شبکه کردن هزاران کامپیوتر در سراسر کره زمین، که خدمات آنی پست الکترونیک یکی از نتایج آن است، ...  

 

علاوه بر ماشینها و دستگاه های پیشرفته فیزیکی سامانه های پیشرفته اجتماعی جلوه دیگری از توانایی های شگفت انسان اند. ایده بناکردن شرکتها و مؤسسات کوچک و بزرگ برای انجام کارها و پروژه های فراتر از توان فردی شکل زندگی و تمدن بشری را دگرگون کرده است. این که چند نفر مهندس در یک شرکت گرد هم می آیند تا محصولات تازه ای بسازند یا خدمات متفاوتی ارائه دهند، یا چند پزشک و پرستار در یک بیمارستان تشریک مساعی دارند تا دردهای مردم را سبک کنند ...  

هرچند برخی جنبه های ناخوشایند دیوان سالاری و بروکراسی سازمانهای بزرگ هم به ذهن می آیند، اما اصل بحث بر سر امکانات و توانایی های فوق العاده ای است که این مجموعه ها و سامانه های اجتماعی فراهم می آورند. مثلاً شرکتهای برق رسانی، آب رسانی و گازرسانی در شهرهای بزرگ، یا سامانه های ارتباطات و حمل و نقل و شبکه های بانکی و نظام پرداختها را در نظر بگیرید ... آیا بدون اینها زندگی به شکل مدرن امروزی قابل تصور است؟

 

این مثالها مرا به تعریف نوآوری و خلاقیت می برد، براستی نوآوری و خلاقیت یعنی چه؟ 

یک تعریف ساده این است که: خلاقیت پاسخی تازه، اصیل، کاربردی و مناسب به نیازها است ...  

تعریف زیر برگرفته از مقاله ای از "ویکی پدیا" است: خلاقیت نوعی مسأله‌گشایی است. تفکرِ خلاق فرآیندی است شامل حس کردن مسائل یا کاستی‌های موجود در اطلاعات، فرضیه‌سازی درباره حل مسائل و رفع کاستی‌ها، ارزیابی و آزمودن فرضیه‌ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران. خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان است. تفکرات خلاق زمانی تولید می‌شود که شخص پیش‌فرض‌ها را کنار گذاشته و یک دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران به آن نپرداخته‌اند. خلاقیت نیاز به حضور همزمان چندین ویژگی‌ از قبیل هوش، پشتکار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت غالباً همچون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود می‌آید.

 ----


* البته باید حواس مهندسان جمع باشد که این غول دست از پادرازتر پایدار و از هر لحاظ محکم باشد که سرنگون نشود

  

[ناتمــام ]  

 

در ستایش کیفیت و برترین استاندارد

 

 

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنـگر کـه تا چـه حـد است مکان آدمیت 

 

 

 

به تو می گویم: نباید کیفیت را فدای کمیت کرد. 

اگر هرکس بهترین چیزی را که می تواند بسازد/ بیافریند دنیای کاملاً متفاوتی خواهیم داشت

 

کمال طلبی و پیشرفت مستمر در مسیر درستکاری نشانه سعادتمندی است

هرگاه کمال طلبی، آرمانگرایی و تکامل جویی همیشگی را ویژگی بارز انسان بدانیم، این ویژگی باید در همه کارها، ساخته ها، محصولات، آثار و آفرینه های او جلوه یابد و با گذشت زمان هم مستمراً مراتب و مراحل بالاتری را طی کند. امکان ندارد انسانی مراحل یا مراتب معینی از کیفیت و مطلوبیت را تجربه کند و تمایل به سیر قهقرایی داشته باشد. پتانسیلها و ظرفیتهای بالقوه انسان چندان بالا است که نمی توان برای آن پایانی تصور کرد. مسیر خودیابی و تحقق خویشتن و یا به قول عارفان مسیر تکامل الی الله راهی است که هرچه در آن پیش برویم اندک است. این مسیر هم برای اشخاص قابل بحث است و هم در بعد اجتماعی و سطح کلان.

 

گزینش برترین استانداردهای موجود و به روز آوری متناوب استانداردها 

در جهان آرمانی ذهن هر مرتبه ای از کیفیت را تصور کنیم مراتب بالاتر از آن هم وجود دارد؛ و هرچه قابلیت تصور ذهنی دارد باید قابلیت دستیابی عینی هم داشته باشد. رهنمود و راهکار عملی در کارهای روزانه زندگی هم این است که برترین استانداردهای موجود (در جهان پیرامون) را در هر حرفه و مشغله ای که هستیم برگزینیم و کارها و ساخته های خود را با آنها بسنجیم. البته چندی که در این مرحله بگذرد برترین استاندارد موجود نیز کهنه و دل آزار می شود، زیرا برای طبع بلند و کمال طلب انسان همه چیز محکوم به عادی شدن و نابسنده است. بنابراین، خود معیارها و استانداردها نیز متناوباً نیاز به بازنگری و به روزآوری و ارتقاء دارند. پس کمال طلبی مستمر محک محکها یا معیار معیارها است. 

 

پیشرفت گام به گام و تدریجی اما مستمر (سیر تکاملی) برای هر ایده و محصول

روشن است که کارها و ساخته های ما در شرایط عادی زندگی و برای شرایط عادی است و همانگونه که خود انسان جایز الخطا (در معرض اشتباه) است ساخته ها و محصولات او هم بی نقص نیستند هرچند جدیدترین و دارای برترین کیفیت باشند. کمال مطلق مختص خداوند یکتا است و لاغیر. گذشته از این، هرچه از جهان آرمانی ذهن برون آید و تجسم عینی و مادی بیابد، به محض عینیت یابی ناگزیر از حالت آرمانی غیرملموس به حالت عادی مادی جسمانی در می آید (عینی شدن عادی شدن). با این وجود، نکته اساسی این است که به رغم مبرا نبودن از نقص و اشتباه، انباشته عینی و ملموس تجربه ها و کارهای هر شخص در طول زمان و بویژه دستاوردهای عقل جمعی در میان مدت و بلندمدت گرایش به کمال و کمینه کردن نقصها دارد. در حرکت تکاملی به سوی برترین کیفیتها (برعکس درجا زدن و راکدماندن) نواقص نیز برای خود کلاس و مسیری تکاملی دارند و نواقص یک مرحله از کارها با نواقص مراحل قبلی و بعدی کاملاً متفاوت اند. وضعیت موجود کیفیتها در جهان عینی (مثلاً برترین محصولات صنعتی یا شاهکارهای هنری و ادبی جهان) انباشته سالها اندیشه و تلاش قبلی در مسیر تکاملی اشخاص و نهادها است. ارتقاء کیفیت یک کالای معمولی محلی به یک کالای مرغوب بین المللی نمونه مناسبی از مسیر تکاملی ارتقاء کیفیت و رفع نواقص است. سراسر تاریخ اختراعات و پدیدآوریها و بازسازیها و به سازی ها گویای همین پیشرفت و تکامل تدریجی اما مستمر است. برخی نمونه ها عبارتند از:  

نرم افزارهایی که نسخه های جدید آنها متناوباً از کیفیت بالاتری برخوردارند  

خودروهایی که نمونه های جدید آنها مرتباً و مستمراً کیفیت بالاتری دارند  

کتابها و نوشته هایی که هر چاپ آنها بهتر از چاپ های قبلی است

... 

 

جنبه های فردی و اجتماعی کیفیت های برتر: از رفع نیازها تا استغنا و خوشبختی

تولید، داد و ستد و فعالیتها و معاملات اقتصادی عمدتاً اجزای یک نظام پیشرفته همکاریهای اجتماعی هستند. در این نظام همکاریها، تولید و توزیع و معاملات کالاها و خدمات بیش از آنکه موجب دست به دست شدن مقداری پول باشند، موجب راه اندازی کارها، رفع نیازها، ارائه خدمات شایسته و آسایش و مطلوبیت برای مردم، و خلاصه ارائه چیزهای خوب و ارزنده (goods) به آحاد جامعه هستند. در شرایطی که درستکاری سرلوحه کارها باشد، این فعالیتها بیش از هرچیز رضایت خاطر و احساس مفیدبودن را برای همه طرفهای فعالیتها و معاملات به همراه دارند و ما به ازای پولی فعالیتها/ معاملات صرفاً نتیجه ضمنی و موقت اصل کارها و فعالیتهای تولیدی و خدماتی هستند. اهمیت اشتغال در این نظام همکاریهای اجتماعی اساساً به حس مشارکت در همکاریها و سهیم بودن و مفید بودن اشخاص است و در شرایط متعارف کم و زیاد شدن جزئی رقم پولی ما به ازای کارها جنبه فرعی دارد. قیمتها و دستمزدها خط کش دقیق باریک بینان نیستند و همواره حاشیه ای برای گذشت کردن و نوسان ارقام پولی وجود دارد. در نگرش عمیق به موضوع مشخص است که پول نقشی جز تسهیل فعالیتها و معاملات ندارد و همواره ارائه کالاها و خدمات با کیفیت  است که بر ثروت و آسایش و رفاه اشخاص و جامعه می افزاید، نه افزایش صوری حجم پول. برای همین گفته می شود پول خوشبختی نمی آورد. در جامعه ای که درستکاری و سرمایه اجتماعی و اعتماد و اعتبار عمومی در سطح پایینی باشد، داشتن میلیاردها تومان پول برای دارنده آن خوشبختی به همراه نمی آورد. اما هرگاه این ویژگیها در جامعه ای فراوان باشند، هر عضو عادی چنین جامعه ای به خود می بالد.** 

 

آسیبها و موانع پیشرفت و دستیابی به کیفیتهای برتر: از اعلی علیین تا اسفل السافلین

مشخص است که از جهان آرمانی ذهنی تا جهان عینی سرزمین خاکیان فاصله و تفاوت بسیار است. ما در مدینه فاضله و در سایه اصل درستکاری و نوع دوستی زندگی نمی کنیم. در واقع اگر گفته شود که به شرایط مطلوب مدینه فاضله رسیده ایم، یعنی به پایان کمال طلبی و مسیر تعالی الی الله رسیده ایم. صحبت از یک چشم انداز و دورنمای آرمانی است که مسیر حرکت کمال طلبی ما را مشخص کند. فقر مادی و فقر فرهنگی و صفتهای ناپسند آزمندی و غرور و نادانی و خودپسندی ... و هوا و هوسهای نفسانی و شیطانی بسیاری از اشخاص را از حرکت در جهت درستکاری و دستیابی به کیفیهای برتر اقتصادی و اجتماعی باز می دارد ... حرف و عمل بسیاری افراد برهم منطبق نیستند ... ادعای هوشمندی و زرنگی و فریبکاری، در جهتی متفاوت با درستکاری و رعایت دیگران (به معنای وسیع کلمه در هر زمان و هر مکان، از جمله زیست بوم)، در سراسر تاریخ و جغرافیای جهان وجود داشته  ... باوجود نظام استاندارد و مؤسسه استاندارد ... یا تضمین کیفیت و انواع گارانتی ها هنوز خریداران و مصرف کنندگان بسیار اطمینان ندارند که کیفیت کالاها و خدمات رضایت آنها را تأمین کند ...

 

 

[ناتمـــام] 

 

** تحلیل نقش پول و مسیر تکاملی آن، بویژه پول کاغذی/ الکترونیکی با انحصار دولتی آن، و تورم پولی و ابعاد آن فراتر از بحث این نوشتار است. همچنین است بحث مبانی اقتصاد اسلامی و بررسی نمونه های عینی آن در جوامع و کشورها. در ضمن این بحث تناقضی با "سودآوری" کسب و کارها یا ساز و کار بازار ندارد. طبیعی است که هر آدم عاقلی برای کار و فعالیت تولیدی اش انتظار جبران زحمت و کسب سود (حداقل به شکل منصفانه) دارد، مگر اینکه در موارد استثنایی جنبه های معنوی و نیکوکاری و کمک بلاعوض مطرح باشد (که البته آن هم حساب و کتاب دارد). در واقع همه اشخاص خواهان قدرت خرید بیشتر هستند، یعنی امکان برخورداری بیشتر از کالاها و خدمات واقعی قابل خرید با پول، در زمان حاضر یا آینده نزدیک یا دور. اصلاً و دقیقاً پول را به همین منظور قبول می کنند، با این اعتماد که تا سالیان سال این پول معتبر و باارزش خواهد ماند. پس قدرت خرید واقعی متمایز از موجودی پولی است که در صورت تورم بالا ارزش آن مثل برف آب می شود.

 

در ستایش هدفمندی و برنامه ریزی

 

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل 

اگر مراد نیابم به قدر وســع بکوشـــم 

 

 

سطح خردمندی اشخاص یا ملتها را باید در توان برنامه ریزی و اجرای برنامه ها  

و دستیابی به هدفهاشان سنجید 

کدام شخص یا ملت بی هدف و بی برنامه ادعای توانایی و هوشمندی دارد؟ 

کشتی بدون برنامه و قطب نما شبحی سرگردان در اقیانوسها است 

نه مبدأ و مقصدی دارد و نه سرانجام مشخصی

 

آینده از آن اشخاص یا ملتهایی است که برای آن برنامه و هدف دارند 

هر که آرمان و هدفی دارد برای دستیابی به آرمان و هدف اش برنامه دارد 

یک عمر کوتاه با هدف و برنامه بسی پربارتر از عمر صدساله بی هدف و بی برنامه است 

خیر و برکت به کسانی روی می کند که برنامه و حرکتی دارند و توکل شان بر خدا است 

کشاورزی که بذرها را بموقع بکارد می تواند انتظار باران و برداشت بموقع داشته باشد 

صنعتگر و بازرگانی که بموقع سرمایه گذاری و سفارش داشته باشد، انتظار نتیجه گیری دارد  

خانواده ها یا کشورهایی که برای تربیت فرزندان شان برنامه و سرمایه گذاری آموزشی دارند 

می توانند به آماده سازی نسل آینده فرهیخته و مسئول و مفید و کارآمد دل ببندند

اشخاص یا ملتهایی که پیشرفت و توفیق بیشتری دارند برنامه های بهتر و اجرای بهتری دارند 

اشخاص یا ملتهایی که پیشرفت و توفیق چندانی ندارند بی هدف و بی برنامه اند

 

برنامه روش و زمانبندی رسیدن به هدفها است  

آینده نگری و قید زمان (وقت شناسی) در ذات برنامه ها است  

 

خلاصه برنامه ریزی یعنی تهیه فهرست کارهای مهم بر اساس ضریب اهمیت کارها و حرکت در جهت انجام آنها، یعنی:

تهیه فهرست خواسته ها و کارهای مهم و مورد نظر 

مرتب کردن فهرست بر اساس اهمیت (اولویت) خواسته ها (الاهم فی الاهم)

مشخص کردن روش دستیابی به خواسته ها با زمانبندی هر مرحله از کارها

همه تواناییها و برتریها در برنامه ریزی و توان اجرایی خلاصه میشوند

هوشمندی و خردمندی و تدبیر و دانایی و دوراندیشی و عملگرایی ...  

با برنامه ریزی و اجرای درست و به موقع برنامه ها است که می توان کارهای بزرگ کرد، 

از رقبا پیشی گرفت، از بطالت و جهالت به سوی مفید بودن و دانایی گام برداشت،

رونق و آبادانی را جانشین درماندگی و بیچارگی کرد ... و آرزوها و راهبردها را عملی نمود.

 

رمز و راز پیوستگی و انباشتگی دانش و تجربه و سرمایه 

ترسیم و تصور دقیق تر آینده (5 سال یا 10 سال بعد) به آرمانخواهی و برنامه ریزی بستگی دارد.

اشخاص یا کشورهای موفق باید حواس شان نسبت به رقبا جمع باشد و موقعیت جهانی خود را با توجه به استانداردهای جهانی بسنجند، نه صرفاً با معیارهای محلی و منطقه ای.

تا صد سال پیش یا حتی بیست سال پیش بسیاری از اختراعات امروزی وجود نداشتند 

تصور پرواز در آسمان آرزویی بیش نبود. اما امروزه صدها هواپیما با صدها سرنشین در هرکدام پروازهای عادی بین قاره ای دارند. تحولات کامپیوتری و علم ارتباطات در 20 سال گذشته فراتر از تصور است. جهانی سازی ارتباطات میزان دسترسی به اطلاعات را برای روستائیان آفریقا بسیار افزایش داده و فاصله آنها را با شهروندان اروپا و آمریکا از این لحاظ بسیار کمتر کرده است. شرایط امروز کشورهایی مانند هند، چین، برزیل، ترکیه و کره جنوبی ... نسبت به 20 سال پیش کاملاً عوض شده است. هر روز تعداد میلیاردرهای چینی و هندی بیشتر میشود. 

 

ضرورت اولویت بندی و انتخابهای بهینه با توجه به محدودیت زمان و منابع  

هر فرصتی عمر محدودی دارد. قید زمان و سررسیدها همواره و در همه دوره های زندگی بالای سر آدمها است. از مسافرتهای دو سه روزه یا یک هفته ای گرفته تا دوره قراردادها و سررسیدهای پرداختها و استخدامها، تا دوره جوانی و تحصیل و اشتغال و بازنشستگی و پیری و سرانجام عمر گرامی و کل فرصت زیستن در جهان خاکیان ... منابع نیز کم و بیش در همه دورانها برای همه اشخاص و در سرتاسر سیاره خاکیان محدود بوده و هستند. برای دارا و ندار و کم درآمد و ثروتمند ... به همین لحاظ بهره وری و کارایی اهمیت دارند، یعنی تولید بیشترین و ارزنده ترین محصولات (یا نتایج) با استفاده از کمترین منابع و در کمترین زمان ... یعنی سرعت بالا (تولید مقدار بیشتر در واحد زمان)، کمیت بالا، کیفیت بالا (با توجه به معیارهای بازارها)، و البته هزینه پایین. تنها با این دیدگاه است که می توان حاصل عمر اشخاص یا نتایج کشورها را بیشینه کرد. 

البته در همه حال مجموعه ارزشهای مشترک جامعه و باورهای شخصی و اجتماعی به همه تلاشها و برنامه ها جهت و روح می بخشد ... 

 

اهمیت اجرای بموقع برنامه ها و پیگیری تا رسیدن به نتایج مورد نظر  

مرحله برنامه ریزی صرفاً بخشی از فرایند دستیابی به هدفها است. ارزش و اهمیت برنامه ها در این است که برای دستیابی به هدفها به ما کمک کنند و روش کار و نقشه راه پیش روی مان بگذارند. اگر بهترین برنامه ها را هم تنظیم کنیم (مثلاً برنامه های پنج ساله و ده ساله برای یک شرکت یا یک کشور یا یک قاره) بدون اجرای درست و دستیابی بموقع به نتایج مورد نظر فایده چندانی ندارند. اگر دهها برنامه چشم انداز هم داشته باشیم و آنها را درست اجرا نکنیم صرفاً برای بایگانی در قفسه ها خوب اند ...

 

 

[ناتمام]  

 

 

هفته ها: 7 روز،7 رنگ، 7 آسمان ...

 

چرا برخی عددها این اندازه اهمیت یافته اند؟ آیا صرفاً یک عادت ذهنی دیرین مطرح است یا واقعاً برخی عددها بیشتر از قدر مطلق ریاضی شان اهمیت دارند که با افسانه ها در آمیخته اند؟

 

عدد هفت و عدد چهل از جمله اعداد ویژه اند و هفته ها و چله ها مقیاس های خاصی برای سنجش گذشت زمان یا گاهشماری هستند. این موضوع در فرهنگ ایران و سایر کشورها نمودهای متعددی دارد: 

هفت روز، هفت رنگ، هفت آسمان، هفت سین، هفت گنبد، هفت اقلیم ...  

چهل هفته (دوره نخست زندگی یا دوره جنینی)، چله نشینی، چله بزرگ و چله کوچک ...

  

مطلب جالب زیر در این باره، از وب سایت دکتر الهی قمشه ای است: 

http://www.drelahighomshei.com/persian/7_dooms.asp   

 

________________________________________________ 

 

هفت رنگ است به ز هفت اورنگ

نیــست بالاتــر از سیــاهی رنگ

 

هفت روز هفته

 

رنگها, ستارگان و معانی رمزی و عرفانی آنها یکی از پنج گنج حکیم نظامی گنجوی مثنوی (هفت پیکر) یا هفت گنبد است که بر گرد ماجراهای بهرام گور می گردد. از آن ماجراهای شیرین یکی این است که بهرام هفت عروس از پادشاهان هفت اقلیم به خانه می آورد و مهندسی شیده نام و خورشید رای هفت عمارت بدیع با هفت گنبد رنگین به رنگهای سیارگان هفتگانه برای او بنا می کند و بهرام آن عروسان نوخاسته را هر یک به تناسب رنگ رخسار در یکی از آن هفت گنبد می نشاند و هر روز هفته را که نزد پیشینیان هر یک به سیاره ای تعلق دارد با یکی از آن نو عروسان به عیش و نشاط می گذراند.

 

روز شنبه منسوب به ستاره کیوان (یا زحل) و رنگش سیاه است. روز یکشنبه از آن خورشید است  و رنگ زرد و زرین است. دوشنبه روز ماه است که رنگ اصلیش را سبز می دانستند. سه شنبه روز بهرام یا مریخ است که جامه سرخ بر تن دارد. چهارشنبه روز سود و سودا و دکان و بازار است و به عطارد(یا تیر), که دبیر آسمان است و رنگش فیروزه است, تعلق دارد. پنجشنبه روز سعادت و منسوب به مشتری است و رنگ آن صندل گون است و روز جمعه از آن زهره خنیاگر است که چون الماس به رنگ سفید در آسمان می درخشد.

 

بدین سان این هفت گنبد از سیاه تا سفید همه رنگها و از کیوان تا زهره همه سیارگان و از شنبه تا جمعه همه زمان ها را در بر می گیرند و به زبان رمز تمامی قصه آفرینش را از سیاه که رمزی از اسم باطن یا مقام ذات الهی و خلوت ابدی شاهد هستی با خویش است چنان که شیخ محمود شبستری گفت:

 

سیاهی گر ببینی نور ذات است      به تاریکی درون آب حیات است

 

تا سفید که ظهور کامل همه رنگ ها و تجلی اسم ظاهر از اسمای حسنای الهی است, باز می گویند: سیاه همه رنگها را در خود نهفته است و هیچیک را باز نمی تابد, از این رو رمز سکوت مطلق و مقام لا اسم و لا رسم یا عنقای مغرب ( شهریار در پرده) و امثال این گونه تعبیرات است و سفید همه رنگها را باز می تابد و چون روز همه را آشکار می کند و رمز جمال الهی است که نور آسمان و زمین است و به هر طرف رو کنند چهره اوست.

 

رنگها و ستارگان روزهای هفته در فرهنگ غرب نیز کم و بیش با آنچه نظامی در هفت پیکر آورده هم آهنگ است. از جمله در زبان انگلیسی شنبه را Saturday گویند یعنی روز زحل و رنگ آن به همین مناسبت سیاه است زیرا رنگ زحل در آسمان کمی به سیاهی می زند.

 

در اساطیر یونان زحل که نامش Chronos یعنی زمان است, پدر خدایان یونانی است که فرزندانش ژوپیتر و دیگران او را از آسمان راندند و او به زمین آمد در روم (ایتالیا) مهمان پادشاهی به نام ژانوس شد و هزار سال نزد او زیست و در این هزار سال که دوران طلایی نامیده شده است به یمن قدوم زحل, مرگ, و بیماری و پیری و زشتی و قحطی و غیره وجود نداشت و پیوسته همه چیز بر وفق مراد بود و هنوز در ایتالیا جشنی بر پا می شود به نام Satunalia یعنی جشن زحل و نام ژانویه از همان ژانوس گرفته شده است.

 

روز یکشنبه را Sunday می گویند یعنی روز خورشید و با آنکه اکنون تعطیل است اما در فرهنگهای انگلیسی از آن به عنوان روز اول هفته یاد می کنند, چنانچه ما نیز در فارسی (یک) شنبه می گوییم. گویی شنبه شماره صفر هفته است که هنوز آفرینش شروع نشده و با طلوع خورشید که همان تجلی نور الهی است آفرینش در روز یکشنبه آغاز شده و روز یکشنبه اولین روز آفرینش و همچنین اولین روز هفته است.

 

روز دوشنبه را Monday گویند که منسوب به ماه و رنگ آن سبز است زیرا در هیات قدیم رنگ اصلی ماه را سبز می دانستند و در زبان انگلیسی نیز چنین است که رنگ ماه سبز است و گاهی از آن به حسادت یاد می کنند و رنگ غول حسادت نیز سبز است. و در زبان انگلیسی اصطلاح Green with envy بمعنی سبز شده از حسادت, رایج است. این روز به زن تعلق دارد زیرا ماه زن است و ارتباط ویژهای با زنان دارد از جمله آنکه مظهر نور الهی است و در غیبت خورشید رسالت او  رساندن نور خورشید به جهان است و زن به علت بلندی مقام و اینکه نگاهش به سوی خورشید است این رسالت را می تواند انجام دهد.

 

روز سه شنبه را Tuesday گویند یعنی روز Tues که نام یکی از خدایان است معادل با مارس یا مریخ و رنگ آن قرمز است. این روز به مردان تعلق دارد که عاشقند و سرخ رنگ عشق است و روز قربانی و جان فشانی در راه معشوق.

 

چهارشنبه را Wednesday گویند که روز Oden یکی دیگر از خدایان اساطیری است که آن نیز برابر با Mercury یعنی عطارد است و رنگ آن فیروزه ای است و روز تجارت و سود و سودا است. از همین لغت کلمه Merchant به معنی بازرگان و Mercantile به معنی تجاری آمده است یعنی مربوط به مرکوری یا عطارد که دبیر فلک است و دانش دنیوی نزد اوست.

 

روز پنجشنبه را Thursday خوانند یعنی روز متعلق به Thor که باز از خدایان ژرمنی است و معادل با ژوپیتر یا زئوس در فرهنگ روم و یونان و معادل مشتری یا برجیس در فرهنگ ماست و روز سعادت است.

 

پنجشنبه که هست روزی خوب                  در سعادت به مشتری منسوب (هفت پیکر)

 

و بالاخره روز جمعه یا آدینه را Friday گویند که بعضی گفته اند به معنی روز آسایش و رهایی از کار و فعالیت است و بعضی گفته اند روز درخشندگی و سپیدی است و متعلق به ستاره زهره یا ونوس یا آفرودیت است که رنگش در آسمان به سپیدی می زند.

 

اگر ما نیز چون بهرام هفت روز هفته را در صحبت یکی از هفت عروس هفت اقلیم هنر یعنی شعر, نمایشنامه, موسیقی, نقاشی, معماری, مجسمه سازی و سینما که هنر هفتم نامیده شده است بگذرانیم و حکایتی از او بشنویم و به تعبیر دیگر هر روز هفته را با یکی از تجلیات جمال و جلال الهی سر کنیم همه روزها مبارک و روز اقبال و سعادت خواهد بود.

 

حسین محی الدین الهی قمشه ای