عقــل در شــرح اش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
wisdom, intellect, reason, logic
passion, love, desire, determination, motivation
دوگانه عقل و عشق مکمل هم اند نه مقابل هم، مثل دوگانه های سنت و نوگرایی یا ثبات و تحول.
ظاهراً تنها عقل است که به عادلانه ترین شکل میان آدمیان تقسیم شده است
زیرا با همه سختگیریها و حسابگری های آدمیان هیچ کس از سهم عقل خود ناراضی نیست
برعکس هرکسی خودش را عقل کل می داند
از رساله گفتار در روش "دکارت" (با اندکی دخل و تصرف)
به رغم سرزنشها و ایرادهای عارفان و عاشقان نسبت به عقل و برخی محدودیتهای آن، از ارزش نورافکنی که خداوند در اختیار آدمی گذاشته نباید غافل بود. با نورافکن عقل است که در تیرگیهای فلسفی جهان خاکیان می توان راهی به سوی نیک بختی و نیک فرجامی یافت
عشق و عقل دو بال اند که پروردگار بزرگ برای نجات و رستگاری انسانها به آنها بخشیده است،
چه در سرزمین خاکیان و چه در فراسوی زمین و زمان. انسانیت آدمی در این دو خلاصه میشود. کیمیای سعادت را باید در جمع عشق و عقل یافت.
عقل و اجماع (علاوه بر قرآن و سنت) از جمله مبانی حقوق اند، اجماع را می توان مترادف با عقل جمعی دانایان دانست.