رونق کار و تولید و صادرات: پیش نیازها و بستر مناسب
فضای مناسب کسب و کار، ساز و کار بازار، و فرهنگ درستکاری
مفاهیم اقتصادی و اجتماعی پیچیده تر از آنند که در آغاز به نظر می آیند
از شعار تا عمل راه درازی است؛ مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید
کار اشخاص با نتایج عینی در زمان معین ارزیابی میشود نه با سخنهای بدون پشتوانه عملی و بدون قید زمان
محصولات با ارزش و مورد تقاضای بازار و آثار کیفی ماندگار بهترین معرف افراد هستند
نویسندگان و هنرمندان توانا با آثار کاربردی و قابل انتشار در فضای ملی و بین المللی شناخته میشوند. هر کشوری با فرآورده های صنعتی و فرهنگی اش به جهانیان معرفی می شود
خلق ثروت یعنی تولید ارزش افزوده سودآور، که به سرمایه گذاری، مدیریت، فناوری پیشرفته، بازاریابی و ... تکیه دارد. اما بستر مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برای تولید سودآور ارزش افزوده و تداوم آن کدام است؟ زبان مشترک میان صنعتگران، کارآفرینان، بازرگانان، اقتصاددانان و سیاستمداران چیست؟ به نظر می رسد همه در کسب قدرت اقتصادی همگرایی داشته باشند:
تولید ارزش افزوده بالا و سودآور و منتج به ارتقاء سطح رفاه ملی و قدرت خرید بین المللی
خلق ارزش افزوده ای که مجموعه خریداران و فروشندگان و یا عموم مردم از نتایج آن بهره ببرند
هرگاه بتوان کالای ارزنده ای ساخت و در بازار به قیمت خوبی فروخت، تولید آن کالا رونق می یابد
هرگاه این وضعیت برای تولید سودآور انواع کالاها و خدمات فراهم باشد اقتصاد ملی رونق می یابد. تداوم تولید سودآور ارزش افزوده به فضای کسب و کار مناسب، ثبات اقتصادی، و امکان برنامه ریزی میان مدت نیاز دارد. هرچه قدرت رقابتی تولیدکنندگان بالاتر برود امکان خلق ارزش افزوده و ثروت بیشتر فراهم میشود و موقعیت نسبی یک اقتصاد بهبود می یابد
در صحنه بین المللی، توان رقابتی و قدرت خرید بین المللی کشورها با ارزش پولی و تنوع صادرات فرآورده های صنعتی آنها سنجیده میشود، نه با صادرات مواد خام و ثروتهای زیرزمینی بدون تولید ارزش افزوده صنعتی. تولید ارزش افزوده و فروش سودآور محصولات صنعتی در بازارهای جهانی به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله: هزینه تولید (یا سطح قیمتهای داخلی)، کیفیت کالای تولیدی (نوع فناوری تولید)، عرضه و تقاضای جهانی کالا، سطح قیمت جهانی کالای مشابه تولیدی دیگر کشورها (با توجه به کیفیت، همگن بودن، کالاهای مکمل و جانشین)؛ ... و فضای پیرامونی و تعامل بین المللی ...؛ مقایسه سطح قیمتهای جهانی با قیمتهای داخلی بر مبنای نرخ ارز انجام می شود.
اهمیت دستیابی به هدفهای مشخص و کمی اقتصادی در مدت زمان معین: امروزه کشورهای قابل مقایسه با ایران از لحاظ ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی، صحبت از صدها میلیارد دلار صادرات صنعتی می کنند، نه چند میلیارد دلار ناقابل. نمونه بارز آن افزایش سریع ارزش صادرات کره جنوبی و ترکیه است. مسئولان ترکیه اخیراً از تولید ناخالص داخلی یک تریلیون دلاری در چند سال آینده، به عنوان هدف مشخص اقتصادی، سخن گفته اند. ضروری است صاحبنظران اقتصادی و مسئولان سیاسی کشور مرتباً توان دستیابی ایران به هدفهای چشم انداز اقتصادی در افق 1404 را مرور و ارزیابی کنند.
*****
توسعه صادرات، آکیهیتو و تویوتا
«آکیهیتو»، یک ژاپنی است که از ژانویه 1989 و پس از درگذشت «امپراتور هیروهیتو» بهعنوان صدوبیستوپنجمین امپراتور ژاپن بر تخت امپراتوری ژاپن نشسته است.
پیش از خواندن این نوشته، احتمالا شمار اندکی از ایرانیان، نام این امپراتور را در جایی خوانده بودند. نام این امپراتور سیاسی در دنیای امروز در سایه امپراتوریهای اقتصادی مثل تویوتا، میتسوبیشی و... کمرنگ و محو است. ایرانیها، مثل همه شهروندان جهان در سرزمینهای گوناگون، ژاپن را با نام کالاهای آن میشناسند. این اتفاقی است که در دهههای اخیر برای کرهجنوبی هم رخ داده و نام سامسونگ، هیوندایی، الجی و... تداعیکننده نام کرهجنوبی است.
زاد و رشد، دوام و قوام و افزایش رفاه مادی دو کشور یاد شده در نیم قرن گذشته الگوی شمار قابل توجهی از سرزمینها شده و توسعه صادرات به مثابه متغیری سرنوشتساز در دستور کار آنها قرار دارد. «توسعه صادرات» در دنیای امروز دیگر یک انتخاب در برابر الگوی جایگزینی واردات نیست و یک ضرورت تمام عیار به حساب میآید.
افزایش ثروت ملی، صدور فرهنگ، افزایش اشتغال در داخل، ایجاد اتحاد با سایر سرزمینها و برقراری صلح و آشتی با همسایهها و سایر کشورها از مزیتهای توسعه صادرات به حساب میآیند و رهبران سیاسی کشورها برای دستیابی به این اهداف، راه را برای صادرکنندگان هموار میکنند. توسعه صادرات در کشورهایی مثل ترکیه، مالزی، تایلند، فیلیپین، ویتنام، چین، مکزیک، برزیل نیز یک موضوع حیاتی برای افزایش قدرت ملی و افزایش قدرت چانهزنی در دنیای امروز شده است. ایران نیز میتواند و باید از الگوی ژاپن و کرهجنوبی استفاده کند و توسعه صادرات را به مثابه استراتژی تغییرناپذیر در دستور کار قرار دهد. این خواسته، اما نیاز به فراهم شدن چند عامل دارد. عامل اول در حوزه سیاسی و پدیدار شدن اراده سیاسی در جامعه ایرانی است. به این معنی که در تصمیمگیریهای مربوط به توسعه صادرات، علاقه و خواستههای سیاسی در مناسبات با سرزمینهای دیگر باید جایش را به متغیرهای اقتصادی بدهد و نقش تعیینکننده از حوزه سیاست به حوزه کسب و کار محول شود.
در حوزه اقتصاد کلان نیز چند عامل باید مهیا باشند که صادرات ایران رشد واقعی و کیفی را تجربه کند. تصحیح سیاستهای ارزی و دست برداشتن از دخالت در بازار ارز شرط اول است. تا زمانی که قیمت ارز با دستکاریهای بانک مرکزی تعیین شود و قیمت واقعی آن معلوم نباشد، صادرات شفاف نخواهد بود. انداختن چرخ صادرات در جادهای که قرار است توسط جایزه صادراتی هموار شود، کمکی به گردش شتابان آن نخواهد کرد. مهار نرخ تورم در یک دوره معین و رساندن آن به میانگین نرخ تورم جهانی، شرط دیگر توسعه صادرات است. واقعیت این است که میانگین نرخ تورم جهانی در چند سال گذشته بسیار کمتر از میانگین نرخ تورم داخلی بوده و این تفاوت موجب غیررقابتی شدن صادرات کالاهای ایرانی شده است و تا زمانی که این توازن برقرار نشود، افزایش واقعی و مستمر صادرات، بسیار دشوار و در حد آرزو خواهد بود. توسعه صادرات کار کوچکی نیست که فقط آرزوی آن به عمل منجر شود و نیازمند تحولات ساختاری در بازارهای گوناگون و فراهم شدن بسترهای لازم در داخل است.
از: محمدصادق جنانصفت، روزنامه دنیای اقتصاد شنبه 01-08-1389
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=229285