در همین چند سال آینده تحولات بزرگی روی خواهندداد، من حوادث بزرگی را انتظار می کشم
چنان ذخیره عظیـمی از انرژی و شور زندگی در من وجود دارد که دشوار است آن را مصرف کنم
گاهشمار تاریخ، تحولات شگفت انگیز
برای درک بهتر و دقیق تر مفهوم "زمان" و ماهیت "رویدادها" از منظری تاریخی، باید تحولات جهان را با بینشی ژرف تر، نگاهی دوراندیش تر و عدسی مجهزتری مورد تأمل قرار داد ... البته تحولات بزرگ خواه ناخواه مایه کنجکاوی و علاقه برانگیزند. تحولات تاریخی مهم و آثار بجامانده از آنها آینه های عبرتی هستند که مرور آنها برای دیده های عبرت بین درسها و نتایج اخلاقی مهمی دارند، از جمله: رها ساختن آدمی از بسا دغدغه ها و تعلقات بازدارنده و پوستینهای گردگرفته ... فراتر از بحث "تکرارشدن تاریخ" یا امکان جلوگیری از تکرار تاریخ، صٍرف مرور رویدادهای تاریخی (همچون سیر آفاق و انفس) چشم و گوش دل را بیشتر باز می کند.
بیایید تحولات جهان پیرامون را در سالهای اخیر مرور کنیم تا ببینیم چه تحولات شگرف و شگفت و باورنکردنی در همین چند سال گذشته روی داده است (برای نمونه فهرست زیر ملاحظه شود).
آن وقت با "دلی آرام و قلبی مطمئن" به ساختن بناهای استوار و شهرهای پاکیزه و آبادان، کاشتن بذرهای فرداهای بهتر، پرورش درختان تناور و باغهای سرسبز و مزارع پرمحصول، تربیت نسلهای دلاور و کوشا و ... خواهیم پرداخت و همزمان از هرچه رنگ تعلق بپذیرد آزاد خواهیم شد ...
تا تأمل نکنیم باورمان نمی شود در همین 5 سال گذشته، در 10 سال و 20 سال اخیر و همین دوره 30-40 ساله عمر ما و 50-60 ساله عمر پدران و مادران مان ... چه تحولات بزرگی اتفاق افتاده اند. اینکه همه این شکوفه های دبستانی روزی نوزاد و شیرخواره بودند! هزاران دانشجوی جویای نام همین چند سال پیش به دبستان می رفتند! ...
آن پروژه های مهمی که امروز به بار نشسته اند و به هزاران نفر فایده می رسانند، آن زمینهای خشک و بی آب و علفی که امروز به دشتهای سرسبز و مزارع پربرکت تبدیل شده اند ... ، یا برعکس آن جنگل های سرسبزی که دیگر از آنها سبزه زاری بر جای نمانده ... همه اینها داستان همین چند سال اخیر است ...
در اینجا بیشتر بر خود تحولات و زمان وقوع آنها تمرکز داریم تا چگونگی آنها و تحلیل شرایط و عوامل و روابط علت و معلولی آنها ... با این وجود یادآوری برخی نکات اهمیت دارد از جمله موارد زیر:
شناخت جایگاه مهم تاریخ سازان و چهره های ماندگار: کارآفرینان، دانشمندان، صنعتگران، صاحبنظران، و مسئولان و مدیران دارای بیشترین سهم در فراهم کردن شرایط مناسب برای دستیابی به تحولات بزرگ و رشدهای بالا و سریع و پایدار ...
رمز و راز "پیوستگی و انباشتگی رشد" دانشها و سرمایه ها و مهارتها در طول زمان: برای مثال هرگاه تولیدات کشوری با نرخ رشد 7 درصد در سال رشد کند (صرف نظر از استهلاکات)، پس از 10 سال حجم تولیدات (یا ثروت) آن کشور دو برابر می شود و پس از 20 سال حدود 4 برابر. اما اگر نرخ رشد 12 درصد باشد (شبیه وضعیت چین) پس از 10 سال حجم تولید و ثروت به 3 برابر و پس از 20 سال به 10 برابر می رسد. رشد صفر یا منفی (از مایه خوردن) هم نتیجه اش در جا زدن و سیرقهقرایی است.
تغییرات کیفی و دگردیسی صنعتی و اقتصادی و فرهنگی و هم افزایی و مانند آنها بسیار ژرفتر و مهمتر از این حساب و کتابهای رشد مقداری است. همچنین شرایط جمعیتی و نرخ رشد جمعیت و البته توان تولیدی و بهره وری جمعیت (متأثر از کیفیت آموزش و پرورش) هم تعیین کننده است. ثروت سرانه وقتی افزایش می یابد که نرخ رشد تولید ثروت بالاتر از نرخ رشد جمعیت باشد ...
---------------------------------------------------------
دور گــردون گـــر دو روزی بر مــراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشـد حال دوران غم مخور
پیروزی انقلاب اسلامی ایران: 32 سال پیش (1357 شمسی/ 1979 میلادی)
پایان جنگ تحمیلی رژیم صدام بر ملت ایران و عراق: 1367 شمسی (22 سال پیش)
الغای رژیم آپارتاید/ نژادپرست در آفریقای جنوبی: 20 سال پیش
حمله به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک: 10 سال پیش در 11 سپتامبر 2001؛
کمتر از یک ماه بعد در 7 اکتبر 2001 در زمان رژیم طالبان، افعانستان و 18 ماه بعد در 17 مارس 2003 در زمان رژیم بعثی صدام عراق مورد حمله قرار گرفت
در سال 1358 شمسی ـ 31 سال پیش ـ هم روسها در دوره اتحاد جماهیر شوروی یا "سوویت یونیون" سابق به افغانستان حمله کردند، که مدتی بعد پس از شکست آنجا را ترک نمودند
کل عمر "اینترنت" و دنیای مجازی و شهرها و دولتهای الکترونیک به 15 سال نمی رسد. کامپیوترهای شخصی حدود 20 سال پیش به اداره ها و خانه ها راه یافتند. یعنی کمی زودتر از اینکه تلفن های همراه رایج شوند. سرعت پیشرفت در ارائه نرم افزار و سخت افزار و دستگاههای الکترونیک چندان زیاد است که برترین کیفیت های امروز چند سال بعد کاملاً از مد می افتند و کهنه می شوند. مثلاً تحولات تلفنهای همراه هوشمند ملاحظه شوند.
عمر دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف به ترتیب حدود 80 و 50 سال است
مدرسه دارالفنون در سال 1230 شمسی ـ حدود 160 سال پیش ـ به همت امیرکبیر تأسیس شد.
البته دانشگاهها و حوزه های علمیه از قرنهای پیش در ایران فعال بوده اند. اما در دوره معاصر حوزه علمیه قم هم حدود 90 سال پیش ـ حوالی 1300 شمسی ـ تأسیس شد.
نظام ثبت احوال و ثبت اسناد در ایران معاصر کلاً از حدود سال 1305 ـ حدود 85 سال پیش ـ شروع به کار کرد. یعنی تقریباً همزمان با تأسیس اولین بانک ایرانی ـ بانک سپه.
گفته می شود در عربستان خانم ها شناسنامه ندارند و با شناسنامه پدر یا شوهرشان شناخته می شوند.
کشورهای متعددی که اکنون در آسیای میانه از افتخارات ملی دم می زنند تا 20 سال پیش از زیر مجموعه های اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند و اصلاً وجود مستقلی نداشتند
از فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی حدود 20 سال می گذرد ... درست چند سال قبل از فروپاشی شوروی امام خمینی پیامی برای رهبران کرملین فرستاد و آنها را به معنویت فرا خواند. در آن زمان حتی به فکر سیاستمداران خبره و کهنه کار هم نمی رسید که خرس بزرگ در آستانه تکه تکه شدن باشد، همه رشته های نسل استالین در دوره پس از جنگ جهانی دوم پنبه شود و ظرف چند سال آن مجموعه تنومند سیاسی از هم بپاشد و به یک سری کشورهای متفرق و میدان رقابتهای منفی تبدیل شود. اکنون از عضویت روسیه در پیمان "ناتو" حرف میزنند! روسیه ای که همین چند سال پیش سردمدار پیمان "ورشو" بود.
کلاً 20 سال از ورود کشورهای بلوک شرق به اقتصاد بازار می گذرد ... در این میان برخی کشورها مانند لهستان و چک دوره گذار را به شکل بهتری گذرانده اند. در روند فروپاشی و تب استقلال طلبی آن روزها ظاهراً اتحاد دو آلمان یک استثنا بود، چندین کشور مستقل نسبتاً کوچک از دل یوگسلاوی سابق بیرون آمدند و چک و اسلواک هم از هم جدا شدند
سازمان شانگهای کمتر از 10 سال پیش یعنی در سال 2001 تأسیس شد
سازمان کنفرانس اسلامی در سال 1971 و بانک توسعه اسلامی در سال 1975 تأسیس شدند
اتحادیه پایاپای آسیایی (ای سی یو) با عضویت ایران و چند کشور آسیایی دیگر حدود 36 سال پیش در سال 1974 و سازمان همکاری اقتصادی (اکو) با عضویت ایران و پاکستان و ترکیه در سال 1962 ـ حدود 48 سال پیش ـ تأسیس شدند. بعد از فروپاشی شوروی کشورهای متعدد آسیای میانه به گروه "اکو" پیوستند. مقایسه جایگاه و عملکرد این گروه با گروه 7، گروه 20، گروه ... بماند.
گروه 20 حدود 10 سال است که شکل گرفته و بخصوص از سال 2008 بعد از وقوع بحران مالی جهانی پررنگ شده است. گروه 20 عمدتاً شامل کشورهای گروه 7 بعلاوه کشورهای نوظهور است. گروه 20 شامل اعضای مهم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ("او ای سی دی" یا کارتل اقتصادی کشورهای صنعتی در 50 سال اخیر) و کشورهای نوظهور مهم است
تا 30 سال پیش چین و هند و برزیل و کره و بسیاری کشورهای دیگر کشورهای معمولی به اصطلاح "در حال توسعه" بودند، در حال حاضر در گروه کشورهای "نوظهور" به شمار میروند. استقلال هند در سال 1947 ـ یعنی 63 سال قبل ـ در دوره مهاتما گاندی اتفاق افتاد. از آن زمان هند سال به سال پیشرفت کرده و انگلستان استعمارگر هند سیر قهقهرایی داشته است.
(سئوال: چرا تحولات مشابه در پاکستان و بنگلادش و سریلانکا و فیلیپین و ... اتفاق نیفتاد؟)
آغاز اجرای سیاست درهای باز در اقتصاد چین (در زمان دنگ شیائوپینگ): سال ۱۹۷۸
وقوع انقلاب فرهنگی چین در زمان مائو: سال ۱۹۶۶ یعنی ۴۴ سال پیش
تشکیل گروه 77: سال 1964، تعداد کشورهای عضو بعدها از 77 به 132 افزایش یافت
بحران موشکی خلیج خوکها در کوبا: سال 1962
تشکیل جنبش عدم تعهد: سال 1961، تعداد اعضای جنبش عدم تعهد ۱۱۸ کشور است
انقلاب کوبا و آغاز نطام سوسیالیستی در کوبا به رهبری فیدل کاسترو: سال 1959
آغاز و پایان جنگ امریکا در ویتنام: از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۵ یعنی 16 سال
بیشتر تحولات اقتصادی ترکیه در 20 سال اخیر اتفاق افتاده اند. حدود 25 سال پیش ـ در زمان جنگ تحمیلی ـ یعنی زمانی که آقای تورگوت اوزال نخست وزیر ترکیه بود، ترکیه در مسیر پیشرفت اقتصادی راه سختی را در پیش داشت ... تا 10 سال پیش نرخهای تورم بالای 50 درصد ترکیه و نرخ ارز پیوسته در حال تضعیف (تا یک و نیم میلیون لیر ترک برای یک دلار) نمونه تاریخی بودند. ولی این روزها تورم و نرخ ارز ترکیه به وضعیت متعادل درآمده اند و آقای اردوغان از هدفهای بلندپروازانه ترکیه ، مثل تولید ملی یک تریلیون دلاری در چند سال آینده، سخن می گوید.
ترکیه حدود 80 سال پیش در سال 1928 در زمان کمال آتاتورک الفبای لاتین را جایگزین الفبای عربی کرد.
سند رسمی ایجاد اتحادیه اروپا یعنی پیمان ماستریخت در سال 1993 ـ یا 17 سال پیش ـ به امضا رسید. پول مشترک اتحادیه اروپا "یورو" 10 سال پیش ـ در سال 2001 جایگزین پولهای مهمی مثل مارک آلمان و فرانک فرانسه شد و اکنون حدود 25 تا 30 درصد ذخایر ارزی جهان را به خود اختصاص داده، اگرچه این روزها بزرگترین چالشهای روزگار خود را پشت سر می گذارد. اتحادیه اروپا هنوز با مشکلات اقتصادی پس از رکود بزرگ 2008 دست و پنجه نرم می کند و مصائب یونان و ایرلند فقط بخشی از داستان اند.
کل عمر شورای همکاری خلیج فارس به 30 سال بیشتر نمی رسد؛ یعنی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و مقارن با تحمیل جنگ 8 ساله رژیم صدام بر ملت ایران و عراق این تشکیلات را درست کردند. این شورا از چند سال پیش برای بکارگیری پول واحد (از سال 2010) تدارک دیده، اما قرائن حکایت از تأخیر اجرای این پروژه دارد، چشم هم چشمی عربستان سعودی و امارات و تردیدهای بقیه اعضا در مورد پیامدهای از کف دادن پول ملی و مزایای پول مشترک از جمله دلایل تأخیر است. تاریخ استقلال کویت سال 1961، و امارات، قطر، و بحرین سال 1971 است.
تأسیس اوپک، سازمان کشورهای صادرکننده نفت، 50 سال پیش در سال 1960 یعنی 10 سال پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران (1329 شمسی یا 1950 میلادی) روی داد. سازمان کشورهای صادرکننده گاز یک سال پیش در سال 2009 تأسیس شد.
اولین چاه نفت ایران/ خاورمیانه در سال 1902 یعنی 108 سال قبل در مسجد سلیمان حفاری شد.
رواج پول کاغذی بدون پشتوانه طلا و نظام نرخ ارز شناور در کمتر از 40 سال پیش در اوایل دهه 1970 با لغو برابری دلار و طلا اتفاق افتاد. ارائه اولین پول کاغذی ـ با پشتوانه کامل طلا ـ در سال ... روی داد. یعنی از وقتی که رسید معتبر سپرده طلایی (سکه طلا) به شکل سندی قابل انتقال و مورد اعتماد بین مردم به گردش درآمد.
سازمان ملل و نهادهای اقتصادی دو قلوی زیر چتر آن ـ بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ـ حدود 65 سال پیش در پایان جنگ جهانی دوم ـ سال 1945 ـ تأسیس شدند
اولین لامپ الکتریکی را ادیسون در سال 1879 ـ یعنی 131 سال پیش ـ تولید کرد
رادیو در سال 1895 و تلفن در سال 1880 اختراع شدند.
تلویزیون سیاه و سفید در سال 1929 و تلویزیون رنگی در سال 1941 اختراع شدند. نخستین فرستنده تلویزیونی در ایران در سال 1337 شمسی آغاز به کار کرد.
پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی و یا استفاده از امواج ماهواره برای پخش آنها در سال ... مورد بهره برداری قرار گرفت.
دوربین عکاسی در سال 1888 و دستگاه ضبط صدا در سال 1899 اختراع شد
اولین موتور بنزینی و دیزلی در سالهای 1870 و 1895 و اولین هواپیما در سال 1903 (به دست برادران رایت) ساخته شد.
برادران لومیر تصاویر متحرک سینمایی را در سال 1895 یعنی 115سال قبل ارائه کردند
انقلاب صنعتی در سال 1769 (حدود 240 سال پیش) با اختراع ماشین بخار آغاز شد.
تاریخ رسمی ایالات متحده امریکا کمتر از 240 سال است. امریکا در سال 1776 پس از مبارزه با سلطه بریتانیا اعلام استقلال نمود.
دستگاه چاپ گوتنبرگ با استفاده از حروفچینی در سال 1455 ابداع شد ـ 555 سال پیش.
-----------------------------------------------------------
کلیدواژه ها:
تاریخ ایران و جهان، سیر تحولات تاریخی، گاهشمار اختراعات و نوآوریها، گاهشمار اکتشافات جغرافیایی، تحولات صنعتی، تحولات سیاسی، نظریات و تحولات اقتصادی، تحولات پولی و ارزی، تحولات بازارها، تحولات تجارت بین الملل، تحولات نظام ارتباطات و نظام پرداختها، رویدادهای علمی و تجربی، ثبت اختراعات، نظام انگیزشی مخترعان و دانش پژوهان، مدیریت، سازماندهی، یادگیری با انجام کار، یادگیری از شکستها،
تحریف تاریخ، تاریخ سفارشی فاتحان و حاکمان،
کارآفرینی، همکاری، هماهنگی، هارمونی، تهور و خطرپذیری،
تاریخ تمدن، تاریخ فلسفه، تاریخ علم، تاریخ ادیان
رویدادهای قبل و بعد از مشروطیت، سلسله های حکومتی در ایران
رویدادهای قبل و بعد از هجرت پیامبر اسلام (ص)
رویدادهای دهه 2000، 1990، ... تا دهه 1910 ...
رویدادهای قرن 21، 20، 19، ... تا قبل از میلاد مسیح (ع)
منابع مورد استفاده:
http://en.wikipedia.org/wiki/Timeline_of_historic_inventions
http://www.history-timelines.org.uk/events-timelines/09-inventions-timeline.htm
http://www.timelineindex.com/content/select/473/912,2,697,473
http://projects.exeter.ac.uk/RDavies/arian/amser/chrono.html
http://www.sabteahval.ir/default.aspx?tabid=59
http://www.ssaa.ir/Default.aspx?tabid=62
http://www.iranika.ir/detail_fa/?iData=306&iCat=382&iChannel=25&nChannel=Book
[ناتمــــام]
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنـگر کـه تا چـه حـد است مکان آدمیت
به تو می گویم: نباید کیفیت را فدای کمیت کرد.
اگر هرکس بهترین چیزی را که می تواند بسازد/ بیافریند دنیای کاملاً متفاوتی خواهیم داشت.
کمال طلبی و پیشرفت مستمر در مسیر درستکاری نشانه سعادتمندی است
هرگاه کمال طلبی، آرمانگرایی و تکامل جویی همیشگی را ویژگی بارز انسان بدانیم، این ویژگی باید در همه کارها، ساخته ها، محصولات، آثار و آفرینه های او جلوه یابد و با گذشت زمان هم مستمراً مراتب و مراحل بالاتری را طی کند. امکان ندارد انسانی مراحل یا مراتب معینی از کیفیت و مطلوبیت را تجربه کند و تمایل به سیر قهقرایی داشته باشد. پتانسیلها و ظرفیتهای بالقوه انسان چندان بالا است که نمی توان برای آن پایانی تصور کرد. مسیر خودیابی و تحقق خویشتن و یا به قول عارفان مسیر تکامل الی الله راهی است که هرچه در آن پیش برویم اندک است. این مسیر هم برای اشخاص قابل بحث است و هم در بعد اجتماعی و سطح کلان.
گزینش برترین استانداردهای موجود و به روز آوری متناوب استانداردها
در جهان آرمانی ذهن هر مرتبه ای از کیفیت را تصور کنیم مراتب بالاتر از آن هم وجود دارد؛ و هرچه قابلیت تصور ذهنی دارد باید قابلیت دستیابی عینی هم داشته باشد. رهنمود و راهکار عملی در کارهای روزانه زندگی هم این است که برترین استانداردهای موجود (در جهان پیرامون) را در هر حرفه و مشغله ای که هستیم برگزینیم و کارها و ساخته های خود را با آنها بسنجیم. البته چندی که در این مرحله بگذرد برترین استاندارد موجود نیز کهنه و دل آزار می شود، زیرا برای طبع بلند و کمال طلب انسان همه چیز محکوم به عادی شدن و نابسنده است. بنابراین، خود معیارها و استانداردها نیز متناوباً نیاز به بازنگری و به روزآوری و ارتقاء دارند. پس کمال طلبی مستمر محک محکها یا معیار معیارها است.
پیشرفت گام به گام و تدریجی اما مستمر (سیر تکاملی) برای هر ایده و محصول
روشن است که کارها و ساخته های ما در شرایط عادی زندگی و برای شرایط عادی است و همانگونه که خود انسان جایز الخطا (در معرض اشتباه) است ساخته ها و محصولات او هم بی نقص نیستند هرچند جدیدترین و دارای برترین کیفیت باشند. کمال مطلق مختص خداوند یکتا است و لاغیر. گذشته از این، هرچه از جهان آرمانی ذهن برون آید و تجسم عینی و مادی بیابد، به محض عینیت یابی ناگزیر از حالت آرمانی غیرملموس به حالت عادی مادی جسمانی در می آید (عینی شدن عادی شدن). با این وجود، نکته اساسی این است که به رغم مبرا نبودن از نقص و اشتباه، انباشته عینی و ملموس تجربه ها و کارهای هر شخص در طول زمان و بویژه دستاوردهای عقل جمعی در میان مدت و بلندمدت گرایش به کمال و کمینه کردن نقصها دارد. در حرکت تکاملی به سوی برترین کیفیتها (برعکس درجا زدن و راکدماندن) نواقص نیز برای خود کلاس و مسیری تکاملی دارند و نواقص یک مرحله از کارها با نواقص مراحل قبلی و بعدی کاملاً متفاوت اند. وضعیت موجود کیفیتها در جهان عینی (مثلاً برترین محصولات صنعتی یا شاهکارهای هنری و ادبی جهان) انباشته سالها اندیشه و تلاش قبلی در مسیر تکاملی اشخاص و نهادها است. ارتقاء کیفیت یک کالای معمولی محلی به یک کالای مرغوب بین المللی نمونه مناسبی از مسیر تکاملی ارتقاء کیفیت و رفع نواقص است. سراسر تاریخ اختراعات و پدیدآوریها و بازسازیها و به سازی ها گویای همین پیشرفت و تکامل تدریجی اما مستمر است. برخی نمونه ها عبارتند از:
نرم افزارهایی که نسخه های جدید آنها متناوباً از کیفیت بالاتری برخوردارند
خودروهایی که نمونه های جدید آنها مرتباً و مستمراً کیفیت بالاتری دارند
کتابها و نوشته هایی که هر چاپ آنها بهتر از چاپ های قبلی است
...
جنبه های فردی و اجتماعی کیفیت های برتر: از رفع نیازها تا استغنا و خوشبختی
تولید، داد و ستد و فعالیتها و معاملات اقتصادی عمدتاً اجزای یک نظام پیشرفته همکاریهای اجتماعی هستند. در این نظام همکاریها، تولید و توزیع و معاملات کالاها و خدمات بیش از آنکه موجب دست به دست شدن مقداری پول باشند، موجب راه اندازی کارها، رفع نیازها، ارائه خدمات شایسته و آسایش و مطلوبیت برای مردم، و خلاصه ارائه چیزهای خوب و ارزنده (goods) به آحاد جامعه هستند. در شرایطی که درستکاری سرلوحه کارها باشد، این فعالیتها بیش از هرچیز رضایت خاطر و احساس مفیدبودن را برای همه طرفهای فعالیتها و معاملات به همراه دارند و ما به ازای پولی فعالیتها/ معاملات صرفاً نتیجه ضمنی و موقت اصل کارها و فعالیتهای تولیدی و خدماتی هستند. اهمیت اشتغال در این نظام همکاریهای اجتماعی اساساً به حس مشارکت در همکاریها و سهیم بودن و مفید بودن اشخاص است و در شرایط متعارف کم و زیاد شدن جزئی رقم پولی ما به ازای کارها جنبه فرعی دارد. قیمتها و دستمزدها خط کش دقیق باریک بینان نیستند و همواره حاشیه ای برای گذشت کردن و نوسان ارقام پولی وجود دارد. در نگرش عمیق به موضوع مشخص است که پول نقشی جز تسهیل فعالیتها و معاملات ندارد و همواره ارائه کالاها و خدمات با کیفیت است که بر ثروت و آسایش و رفاه اشخاص و جامعه می افزاید، نه افزایش صوری حجم پول. برای همین گفته می شود پول خوشبختی نمی آورد. در جامعه ای که درستکاری و سرمایه اجتماعی و اعتماد و اعتبار عمومی در سطح پایینی باشد، داشتن میلیاردها تومان پول برای دارنده آن خوشبختی به همراه نمی آورد. اما هرگاه این ویژگیها در جامعه ای فراوان باشند، هر عضو عادی چنین جامعه ای به خود می بالد.**
آسیبها و موانع پیشرفت و دستیابی به کیفیتهای برتر: از اعلی علیین تا اسفل السافلین
مشخص است که از جهان آرمانی ذهنی تا جهان عینی سرزمین خاکیان فاصله و تفاوت بسیار است. ما در مدینه فاضله و در سایه اصل درستکاری و نوع دوستی زندگی نمی کنیم. در واقع اگر گفته شود که به شرایط مطلوب مدینه فاضله رسیده ایم، یعنی به پایان کمال طلبی و مسیر تعالی الی الله رسیده ایم. صحبت از یک چشم انداز و دورنمای آرمانی است که مسیر حرکت کمال طلبی ما را مشخص کند. فقر مادی و فقر فرهنگی و صفتهای ناپسند آزمندی و غرور و نادانی و خودپسندی ... و هوا و هوسهای نفسانی و شیطانی بسیاری از اشخاص را از حرکت در جهت درستکاری و دستیابی به کیفیهای برتر اقتصادی و اجتماعی باز می دارد ... حرف و عمل بسیاری افراد برهم منطبق نیستند ... ادعای هوشمندی و زرنگی و فریبکاری، در جهتی متفاوت با درستکاری و رعایت دیگران (به معنای وسیع کلمه در هر زمان و هر مکان، از جمله زیست بوم)، در سراسر تاریخ و جغرافیای جهان وجود داشته ... باوجود نظام استاندارد و مؤسسه استاندارد ... یا تضمین کیفیت و انواع گارانتی ها هنوز خریداران و مصرف کنندگان بسیار اطمینان ندارند که کیفیت کالاها و خدمات رضایت آنها را تأمین کند ...
[ناتمـــام]
** تحلیل نقش پول و مسیر تکاملی آن، بویژه پول کاغذی/ الکترونیکی با انحصار دولتی آن، و تورم پولی و ابعاد آن فراتر از بحث این نوشتار است. همچنین است بحث مبانی اقتصاد اسلامی و بررسی نمونه های عینی آن در جوامع و کشورها. در ضمن این بحث تناقضی با "سودآوری" کسب و کارها یا ساز و کار بازار ندارد. طبیعی است که هر آدم عاقلی برای کار و فعالیت تولیدی اش انتظار جبران زحمت و کسب سود (حداقل به شکل منصفانه) دارد، مگر اینکه در موارد استثنایی جنبه های معنوی و نیکوکاری و کمک بلاعوض مطرح باشد (که البته آن هم حساب و کتاب دارد). در واقع همه اشخاص خواهان قدرت خرید بیشتر هستند، یعنی امکان برخورداری بیشتر از کالاها و خدمات واقعی قابل خرید با پول، در زمان حاضر یا آینده نزدیک یا دور. اصلاً و دقیقاً پول را به همین منظور قبول می کنند، با این اعتماد که تا سالیان سال این پول معتبر و باارزش خواهد ماند. پس قدرت خرید واقعی متمایز از موجودی پولی است که در صورت تورم بالا ارزش آن مثل برف آب می شود.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
اگر مراد نیابم به قدر وســع بکوشـــم
سطح خردمندی اشخاص یا ملتها را باید در توان برنامه ریزی و اجرای برنامه ها
و دستیابی به هدفهاشان سنجید
کدام شخص یا ملت بی هدف و بی برنامه ادعای توانایی و هوشمندی دارد؟
کشتی بدون برنامه و قطب نما شبحی سرگردان در اقیانوسها است
نه مبدأ و مقصدی دارد و نه سرانجام مشخصی
آینده از آن اشخاص یا ملتهایی است که برای آن برنامه و هدف دارند
هر که آرمان و هدفی دارد برای دستیابی به آرمان و هدف اش برنامه دارد
یک عمر کوتاه با هدف و برنامه بسی پربارتر از عمر صدساله بی هدف و بی برنامه است
خیر و برکت به کسانی روی می کند که برنامه و حرکتی دارند و توکل شان بر خدا است
کشاورزی که بذرها را بموقع بکارد می تواند انتظار باران و برداشت بموقع داشته باشد
صنعتگر و بازرگانی که بموقع سرمایه گذاری و سفارش داشته باشد، انتظار نتیجه گیری دارد
خانواده ها یا کشورهایی که برای تربیت فرزندان شان برنامه و سرمایه گذاری آموزشی دارند
می توانند به آماده سازی نسل آینده فرهیخته و مسئول و مفید و کارآمد دل ببندند
اشخاص یا ملتهایی که پیشرفت و توفیق بیشتری دارند برنامه های بهتر و اجرای بهتری دارند
اشخاص یا ملتهایی که پیشرفت و توفیق چندانی ندارند بی هدف و بی برنامه اند
برنامه روش و زمانبندی رسیدن به هدفها است
آینده نگری و قید زمان (وقت شناسی) در ذات برنامه ها است
خلاصه برنامه ریزی یعنی تهیه فهرست کارهای مهم بر اساس ضریب اهمیت کارها و حرکت در جهت انجام آنها، یعنی:
تهیه فهرست خواسته ها و کارهای مهم و مورد نظر
مرتب کردن فهرست بر اساس اهمیت (اولویت) خواسته ها (الاهم فی الاهم)
مشخص کردن روش دستیابی به خواسته ها با زمانبندی هر مرحله از کارها
همه تواناییها و برتریها در برنامه ریزی و توان اجرایی خلاصه میشوند
هوشمندی و خردمندی و تدبیر و دانایی و دوراندیشی و عملگرایی ...
با برنامه ریزی و اجرای درست و به موقع برنامه ها است که می توان کارهای بزرگ کرد،
از رقبا پیشی گرفت، از بطالت و جهالت به سوی مفید بودن و دانایی گام برداشت،
رونق و آبادانی را جانشین درماندگی و بیچارگی کرد ... و آرزوها و راهبردها را عملی نمود.
رمز و راز پیوستگی و انباشتگی دانش و تجربه و سرمایه
ترسیم و تصور دقیق تر آینده (5 سال یا 10 سال بعد) به آرمانخواهی و برنامه ریزی بستگی دارد.
اشخاص یا کشورهای موفق باید حواس شان نسبت به رقبا جمع باشد و موقعیت جهانی خود را با توجه به استانداردهای جهانی بسنجند، نه صرفاً با معیارهای محلی و منطقه ای.
تا صد سال پیش یا حتی بیست سال پیش بسیاری از اختراعات امروزی وجود نداشتند
تصور پرواز در آسمان آرزویی بیش نبود. اما امروزه صدها هواپیما با صدها سرنشین در هرکدام پروازهای عادی بین قاره ای دارند. تحولات کامپیوتری و علم ارتباطات در 20 سال گذشته فراتر از تصور است. جهانی سازی ارتباطات میزان دسترسی به اطلاعات را برای روستائیان آفریقا بسیار افزایش داده و فاصله آنها را با شهروندان اروپا و آمریکا از این لحاظ بسیار کمتر کرده است. شرایط امروز کشورهایی مانند هند، چین، برزیل، ترکیه و کره جنوبی ... نسبت به 20 سال پیش کاملاً عوض شده است. هر روز تعداد میلیاردرهای چینی و هندی بیشتر میشود.
ضرورت اولویت بندی و انتخابهای بهینه با توجه به محدودیت زمان و منابع
هر فرصتی عمر محدودی دارد. قید زمان و سررسیدها همواره و در همه دوره های زندگی بالای سر آدمها است. از مسافرتهای دو سه روزه یا یک هفته ای گرفته تا دوره قراردادها و سررسیدهای پرداختها و استخدامها، تا دوره جوانی و تحصیل و اشتغال و بازنشستگی و پیری و سرانجام عمر گرامی و کل فرصت زیستن در جهان خاکیان ... منابع نیز کم و بیش در همه دورانها برای همه اشخاص و در سرتاسر سیاره خاکیان محدود بوده و هستند. برای دارا و ندار و کم درآمد و ثروتمند ... به همین لحاظ بهره وری و کارایی اهمیت دارند، یعنی تولید بیشترین و ارزنده ترین محصولات (یا نتایج) با استفاده از کمترین منابع و در کمترین زمان ... یعنی سرعت بالا (تولید مقدار بیشتر در واحد زمان)، کمیت بالا، کیفیت بالا (با توجه به معیارهای بازارها)، و البته هزینه پایین. تنها با این دیدگاه است که می توان حاصل عمر اشخاص یا نتایج کشورها را بیشینه کرد.
البته در همه حال مجموعه ارزشهای مشترک جامعه و باورهای شخصی و اجتماعی به همه تلاشها و برنامه ها جهت و روح می بخشد ...
اهمیت اجرای بموقع برنامه ها و پیگیری تا رسیدن به نتایج مورد نظر
مرحله برنامه ریزی صرفاً بخشی از فرایند دستیابی به هدفها است. ارزش و اهمیت برنامه ها در این است که برای دستیابی به هدفها به ما کمک کنند و روش کار و نقشه راه پیش روی مان بگذارند. اگر بهترین برنامه ها را هم تنظیم کنیم (مثلاً برنامه های پنج ساله و ده ساله برای یک شرکت یا یک کشور یا یک قاره) بدون اجرای درست و دستیابی بموقع به نتایج مورد نظر فایده چندانی ندارند. اگر دهها برنامه چشم انداز هم داشته باشیم و آنها را درست اجرا نکنیم صرفاً برای بایگانی در قفسه ها خوب اند ...
[ناتمام]
از وسوسه های شیطانی به خدا پناه می بریم
از پیشداوریهای نادرست و گمان های ناروا به او پناه می بریم
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن انّ بعض الظنّ اثم»
ای کسانی که ایمان آوردهاید از گمانهای بد بسیار بپرهیزید؛ بعضی از گمانها گناه است» (سورهی حجرات، آیهی 12)
مگر آدمی می تواند به آسانی از قالبهای خودساخته و پیله های گرداگرد ذهن بافته یا گمانهای بی پایه و اساس رها شود؟ سرعت انتقال بالا و آمادگی فراگیری با ذهنی باز و بلندپرواز زمانی امکانپذیر است که خودمان قید و بندهای دست و پاگیر و غیرضروری را از دست و پای ذهنمان بازکنیم. به زبان دیگر از حالت "شرطی شدن" یا "شرطی بودن" برون آییم و از تعمیم دادن پیاپی و کلی گویی و مانند آنها پرهیز کنیم. مشاهدات و آزمایشها و تجربه های نسلهای مختلف با هم فرق دارند. اگر به اصالت تجربه شخصی اهمیتی نمی دهیم برای پندارها و فرضیه های پیشکی و قالبهای ذهنی خودمان هم زیاد اصالت قائل نشویم.
درست است که آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود، اما هر رشته سیاه و سفیدی هم مار گزنده نیست، هرچه گرد است لزوماً گردو نیست و عقل مردم هم نباید تنها به چشم شان باشد.
مطلب زیر به برخی جنبه های ناخواسته پیش داوری اشاره دارد:
_______________________________
چرا برخی عددها این اندازه اهمیت یافته اند؟ آیا صرفاً یک عادت ذهنی دیرین مطرح است یا واقعاً برخی عددها بیشتر از قدر مطلق ریاضی شان اهمیت دارند که با افسانه ها در آمیخته اند؟
عدد هفت و عدد چهل از جمله اعداد ویژه اند و هفته ها و چله ها مقیاس های خاصی برای سنجش گذشت زمان یا گاهشماری هستند. این موضوع در فرهنگ ایران و سایر کشورها نمودهای متعددی دارد:
هفت روز، هفت رنگ، هفت آسمان، هفت سین، هفت گنبد، هفت اقلیم ...
چهل هفته (دوره نخست زندگی یا دوره جنینی)، چله نشینی، چله بزرگ و چله کوچک ...
مطلب جالب زیر در این باره، از وب سایت دکتر الهی قمشه ای است:
http://www.drelahighomshei.com/persian/7_dooms.asp
________________________________________________
هفت رنگ است به ز هفت اورنگ
نیــست بالاتــر از سیــاهی رنگ
هفت روز هفته
رنگها, ستارگان و معانی رمزی و عرفانی آنها یکی از پنج گنج حکیم نظامی گنجوی مثنوی (هفت پیکر) یا هفت گنبد است که بر گرد ماجراهای بهرام گور می گردد. از آن ماجراهای شیرین یکی این است که بهرام هفت عروس از پادشاهان هفت اقلیم به خانه می آورد و مهندسی شیده نام و خورشید رای هفت عمارت بدیع با هفت گنبد رنگین به رنگهای سیارگان هفتگانه برای او بنا می کند و بهرام آن عروسان نوخاسته را هر یک به تناسب رنگ رخسار در یکی از آن هفت گنبد می نشاند و هر روز هفته را که نزد پیشینیان هر یک به سیاره ای تعلق دارد با یکی از آن نو عروسان به عیش و نشاط می گذراند.
روز شنبه منسوب به ستاره کیوان (یا زحل) و رنگش سیاه است. روز یکشنبه از آن خورشید است و رنگ زرد و زرین است. دوشنبه روز ماه است که رنگ اصلیش را سبز می دانستند. سه شنبه روز بهرام یا مریخ است که جامه سرخ بر تن دارد. چهارشنبه روز سود و سودا و دکان و بازار است و به عطارد(یا تیر), که دبیر آسمان است و رنگش فیروزه است, تعلق دارد. پنجشنبه روز سعادت و منسوب به مشتری است و رنگ آن صندل گون است و روز جمعه از آن زهره خنیاگر است که چون الماس به رنگ سفید در آسمان می درخشد.
بدین سان این هفت گنبد از سیاه تا سفید همه رنگها و از کیوان تا زهره همه سیارگان و از شنبه تا جمعه همه زمان ها را در بر می گیرند و به زبان رمز تمامی قصه آفرینش را از سیاه که رمزی از اسم باطن یا مقام ذات الهی و خلوت ابدی شاهد هستی با خویش است چنان که شیخ محمود شبستری گفت:
سیاهی گر ببینی نور ذات است به تاریکی درون آب حیات است
تا سفید که ظهور کامل همه رنگ ها و تجلی اسم ظاهر از اسمای حسنای الهی است, باز می گویند: سیاه همه رنگها را در خود نهفته است و هیچیک را باز نمی تابد, از این رو رمز سکوت مطلق و مقام لا اسم و لا رسم یا عنقای مغرب ( شهریار در پرده) و امثال این گونه تعبیرات است و سفید همه رنگها را باز می تابد و چون روز همه را آشکار می کند و رمز جمال الهی است که نور آسمان و زمین است و به هر طرف رو کنند چهره اوست.
رنگها و ستارگان روزهای هفته در فرهنگ غرب نیز کم و بیش با آنچه نظامی در هفت پیکر آورده هم آهنگ است. از جمله در زبان انگلیسی شنبه را Saturday گویند یعنی روز زحل و رنگ آن به همین مناسبت سیاه است زیرا رنگ زحل در آسمان کمی به سیاهی می زند.
در اساطیر یونان زحل که نامش Chronos یعنی زمان است, پدر خدایان یونانی است که فرزندانش ژوپیتر و دیگران او را از آسمان راندند و او به زمین آمد در روم (ایتالیا) مهمان پادشاهی به نام ژانوس شد و هزار سال نزد او زیست و در این هزار سال که دوران طلایی نامیده شده است به یمن قدوم زحل, مرگ, و بیماری و پیری و زشتی و قحطی و غیره وجود نداشت و پیوسته همه چیز بر وفق مراد بود و هنوز در ایتالیا جشنی بر پا می شود به نام Satunalia یعنی جشن زحل و نام ژانویه از همان ژانوس گرفته شده است.
روز یکشنبه را Sunday می گویند یعنی روز خورشید و با آنکه اکنون تعطیل است اما در فرهنگهای انگلیسی از آن به عنوان روز اول هفته یاد می کنند, چنانچه ما نیز در فارسی (یک) شنبه می گوییم. گویی شنبه شماره صفر هفته است که هنوز آفرینش شروع نشده و با طلوع خورشید که همان تجلی نور الهی است آفرینش در روز یکشنبه آغاز شده و روز یکشنبه اولین روز آفرینش و همچنین اولین روز هفته است.
روز دوشنبه را Monday گویند که منسوب به ماه و رنگ آن سبز است زیرا در هیات قدیم رنگ اصلی ماه را سبز می دانستند و در زبان انگلیسی نیز چنین است که رنگ ماه سبز است و گاهی از آن به حسادت یاد می کنند و رنگ غول حسادت نیز سبز است. و در زبان انگلیسی اصطلاح Green with envy بمعنی سبز شده از حسادت, رایج است. این روز به زن تعلق دارد زیرا ماه زن است و ارتباط ویژهای با زنان دارد از جمله آنکه مظهر نور الهی است و در غیبت خورشید رسالت او رساندن نور خورشید به جهان است و زن به علت بلندی مقام و اینکه نگاهش به سوی خورشید است این رسالت را می تواند انجام دهد.
روز سه شنبه را Tuesday گویند یعنی روز Tues که نام یکی از خدایان است معادل با مارس یا مریخ و رنگ آن قرمز است. این روز به مردان تعلق دارد که عاشقند و سرخ رنگ عشق است و روز قربانی و جان فشانی در راه معشوق.
چهارشنبه را Wednesday گویند که روز Oden یکی دیگر از خدایان اساطیری است که آن نیز برابر با Mercury یعنی عطارد است و رنگ آن فیروزه ای است و روز تجارت و سود و سودا است. از همین لغت کلمه Merchant به معنی بازرگان و Mercantile به معنی تجاری آمده است یعنی مربوط به مرکوری یا عطارد که دبیر فلک است و دانش دنیوی نزد اوست.
روز پنجشنبه را Thursday خوانند یعنی روز متعلق به Thor که باز از خدایان ژرمنی است و معادل با ژوپیتر یا زئوس در فرهنگ روم و یونان و معادل مشتری یا برجیس در فرهنگ ماست و روز سعادت است.
پنجشنبه که هست روزی خوب در سعادت به مشتری منسوب (هفت پیکر)
و بالاخره روز جمعه یا آدینه را Friday گویند که بعضی گفته اند به معنی روز آسایش و رهایی از کار و فعالیت است و بعضی گفته اند روز درخشندگی و سپیدی است و متعلق به ستاره زهره یا ونوس یا آفرودیت است که رنگش در آسمان به سپیدی می زند.
اگر ما نیز چون بهرام هفت روز هفته را در صحبت یکی از هفت عروس هفت اقلیم هنر یعنی شعر, نمایشنامه, موسیقی, نقاشی, معماری, مجسمه سازی و سینما که هنر هفتم نامیده شده است بگذرانیم و حکایتی از او بشنویم و به تعبیر دیگر هر روز هفته را با یکی از تجلیات جمال و جلال الهی سر کنیم همه روزها مبارک و روز اقبال و سعادت خواهد بود.
حسین محی الدین الهی قمشه ای
زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت
با تشکر فراوان از دوست عزیزی که متن زیر را فرستاده:
... تا بود چنین بود: حرکتی و جنبشی آغاز میشد و موجی را به راه میانداخت. موجها از دوردستها تا ساحل اوج میگرفتند و بازیهای موج و طوفان بر صخرههای سرسخت ساحل دیدنی بودند. از وقتی که قدیمیترین نسلهای مسافران به یاد میآوردند، اقیانوس کهنسال و ساحل پرموجاش اینگونه بود: غوغای موجها در اوج بیقراری، سرسختی صخرهها و استقرار و ماندگاری، و چرخهی دوبارهی آرامش و آفتاب و طوفان و امواج. و همه نسلهای مسافران همینگونه تجربه داشتند: روزها و شبها از پس یکدیگر؛ نسلها و عصرها در پی همدیگر.
و بسا روزها در این ساحل، زمزمه موجها و نسیمها داستانهای آفرینش را در گوشم نجوا کردهبودند: داستان آسمان و زمین را، داستان سرزمینهای آن سوی دریاها و ژرفای اقیانوسها را، آن سوی زمان و فضای بیکرانه را، آن سوی همه چیز را ... و در سکوت به همه آنها اندیشیده بودم؛ پس از بسی سختکوشی برای اختراع و تکامل زبانها از نو به زبان سکوت رسیدهبودم و در سکوت با همه جهانیان و کیهانیان سخن گفتهبودم ... و دوباره تا بود چنان بود: اقیانوس بود و موجهایش که پیاپی بر ساحل میکوفتند و باد ولگردی که پیوسته از آن سوی دریاها میوزید با آن زبان شگفت و غریباش ... و هنگامی که به ستارههای فروزان در اقیانوس ژرف فضا خیره میماندم باز همان زبان شگفت و غریب به سخن در میآمد. بدون تردید گذشتگان و آیندگان با من سخنی داشتند. مردمان سرزمینها و زمانهای دوردست برایم داستانی داشتند. و من نیز با آنان سخنها و داستانها داشتم؛
و در پایان هر روز وقتی از ساحل به خانه باز میگشتیم، در راه درنگ میکردم و پشت سر را نگاهی دوباره میانداختم و در افقهای دور در غروب خورشید در آن همه اعجاز رنگها و ظرافتها خیره میماندم ... غروب ما طلوع آنها بود و طلوع ما غروب آنها ... و هرگاه به پایان سرزمینی آشنا می رسیدم باز اقیانوسی تازه آغاز میشد؛ هرچه افقهای تازه در برابرم گشوده میشد ناشناختهها افزونتر میشدند و تکامل همهسویه پنجرههای بیشتری را میگشود ...
اما از روزی که چهره فریبای زندگی افسونام کردهبود، دیگر اصالت همه اصلها را از یاد برده و در اوج سادهدلی به رسم خوشایند زندگی دل سپردهبودم؛ از وقتی که گنجینههای دانش و فرهنگ بشری و بیش از همه فرهنگ و تمدن ایران به من شادی و امید و ثروت بخشیدهبود، یک دنیا سخن در گلو داشته ام، و یک جهان احساس قلبم را درهم فشرده و می فشرد ... اگر بازنگویم و ننویسم دق میکنم. "مرغ تسبیحگوی و آدمی خاموش؟" ... با همه تاب و توانام با سمفونی آفرینش همراه میشوم و با همه سخنسرایان جهان در ستایش شادی مینویسم ... آتش است این بانگ نای و نیست باد، هر که این آتش ندارد نیست باد. اشتیاق بیپایان برای درک هرچه روشنتر جهان برون و گرفتاری پیوسته ذهن در جهان درون ... یک عمر با اینها زیستن و بار هستی را بر دل کشیدن ... مگر میشود همه را به سکوت برگزار کرد و سخنی نگفت؟
سالها است که احساسی شگفت و شورانگیز در جان و روان من جریان دارد. هر که شراری از آتش در نیستان جاناش افتادهباشد، خوب میداند که این احساس گفتنی و نوشتنی و شکیبآوردنی نیست. اگر اختراع بزرگ انسان (یعنی زبان) و زبان و ادب پارسی توان بازگویی این احساس شورانگیز را نداشتهباشد، پس زبان را چه سود؟ هر آتشی شعله و نور و دود و خاکستری دارد. اگر هفت سده است که پارسیگویان و غیرپارسیزبانان سعدی و مولوی میخوانند، اینها همان خاکستری است که از "آتش در نیستان" برجای ماندهاست. به واسطه نوشتههای برجامانده است که در باره روز و روزگار آن فرزانگان یگانه سخن گفته و میگوییم (از اثر پی به مؤثر میبریم). اما که میداند که در ورای واژهها حقیقتاً بر سر نای ببریده از نیستان چه آمدهاست؟ هم برای درک بهتر چگونگی این شوروشوق و هم برای بازگویی سرگذشتها و سرنوشتها نوشتنی باید بایسته و پیراسته.
رونق کار و تولید و صادرات: پیش نیازها و بستر مناسب
فضای مناسب کسب و کار، ساز و کار بازار، و فرهنگ درستکاری
مفاهیم اقتصادی و اجتماعی پیچیده تر از آنند که در آغاز به نظر می آیند
از شعار تا عمل راه درازی است؛ مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید
کار اشخاص با نتایج عینی در زمان معین ارزیابی میشود نه با سخنهای بدون پشتوانه عملی و بدون قید زمان
محصولات با ارزش و مورد تقاضای بازار و آثار کیفی ماندگار بهترین معرف افراد هستند
نویسندگان و هنرمندان توانا با آثار کاربردی و قابل انتشار در فضای ملی و بین المللی شناخته میشوند. هر کشوری با فرآورده های صنعتی و فرهنگی اش به جهانیان معرفی می شود
خلق ثروت یعنی تولید ارزش افزوده سودآور، که به سرمایه گذاری، مدیریت، فناوری پیشرفته، بازاریابی و ... تکیه دارد. اما بستر مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برای تولید سودآور ارزش افزوده و تداوم آن کدام است؟ زبان مشترک میان صنعتگران، کارآفرینان، بازرگانان، اقتصاددانان و سیاستمداران چیست؟ به نظر می رسد همه در کسب قدرت اقتصادی همگرایی داشته باشند:
تولید ارزش افزوده بالا و سودآور و منتج به ارتقاء سطح رفاه ملی و قدرت خرید بین المللی
خلق ارزش افزوده ای که مجموعه خریداران و فروشندگان و یا عموم مردم از نتایج آن بهره ببرند
هرگاه بتوان کالای ارزنده ای ساخت و در بازار به قیمت خوبی فروخت، تولید آن کالا رونق می یابد
هرگاه این وضعیت برای تولید سودآور انواع کالاها و خدمات فراهم باشد اقتصاد ملی رونق می یابد. تداوم تولید سودآور ارزش افزوده به فضای کسب و کار مناسب، ثبات اقتصادی، و امکان برنامه ریزی میان مدت نیاز دارد. هرچه قدرت رقابتی تولیدکنندگان بالاتر برود امکان خلق ارزش افزوده و ثروت بیشتر فراهم میشود و موقعیت نسبی یک اقتصاد بهبود می یابد
در صحنه بین المللی، توان رقابتی و قدرت خرید بین المللی کشورها با ارزش پولی و تنوع صادرات فرآورده های صنعتی آنها سنجیده میشود، نه با صادرات مواد خام و ثروتهای زیرزمینی بدون تولید ارزش افزوده صنعتی. تولید ارزش افزوده و فروش سودآور محصولات صنعتی در بازارهای جهانی به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله: هزینه تولید (یا سطح قیمتهای داخلی)، کیفیت کالای تولیدی (نوع فناوری تولید)، عرضه و تقاضای جهانی کالا، سطح قیمت جهانی کالای مشابه تولیدی دیگر کشورها (با توجه به کیفیت، همگن بودن، کالاهای مکمل و جانشین)؛ ... و فضای پیرامونی و تعامل بین المللی ...؛ مقایسه سطح قیمتهای جهانی با قیمتهای داخلی بر مبنای نرخ ارز انجام می شود.
اهمیت دستیابی به هدفهای مشخص و کمی اقتصادی در مدت زمان معین: امروزه کشورهای قابل مقایسه با ایران از لحاظ ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی، صحبت از صدها میلیارد دلار صادرات صنعتی می کنند، نه چند میلیارد دلار ناقابل. نمونه بارز آن افزایش سریع ارزش صادرات کره جنوبی و ترکیه است. مسئولان ترکیه اخیراً از تولید ناخالص داخلی یک تریلیون دلاری در چند سال آینده، به عنوان هدف مشخص اقتصادی، سخن گفته اند. ضروری است صاحبنظران اقتصادی و مسئولان سیاسی کشور مرتباً توان دستیابی ایران به هدفهای چشم انداز اقتصادی در افق 1404 را مرور و ارزیابی کنند.
*****
توسعه صادرات، آکیهیتو و تویوتا
«آکیهیتو»، یک ژاپنی است که از ژانویه 1989 و پس از درگذشت «امپراتور هیروهیتو» بهعنوان صدوبیستوپنجمین امپراتور ژاپن بر تخت امپراتوری ژاپن نشسته است.
پیش از خواندن این نوشته، احتمالا شمار اندکی از ایرانیان، نام این امپراتور را در جایی خوانده بودند. نام این امپراتور سیاسی در دنیای امروز در سایه امپراتوریهای اقتصادی مثل تویوتا، میتسوبیشی و... کمرنگ و محو است. ایرانیها، مثل همه شهروندان جهان در سرزمینهای گوناگون، ژاپن را با نام کالاهای آن میشناسند. این اتفاقی است که در دهههای اخیر برای کرهجنوبی هم رخ داده و نام سامسونگ، هیوندایی، الجی و... تداعیکننده نام کرهجنوبی است.
زاد و رشد، دوام و قوام و افزایش رفاه مادی دو کشور یاد شده در نیم قرن گذشته الگوی شمار قابل توجهی از سرزمینها شده و توسعه صادرات به مثابه متغیری سرنوشتساز در دستور کار آنها قرار دارد. «توسعه صادرات» در دنیای امروز دیگر یک انتخاب در برابر الگوی جایگزینی واردات نیست و یک ضرورت تمام عیار به حساب میآید.
افزایش ثروت ملی، صدور فرهنگ، افزایش اشتغال در داخل، ایجاد اتحاد با سایر سرزمینها و برقراری صلح و آشتی با همسایهها و سایر کشورها از مزیتهای توسعه صادرات به حساب میآیند و رهبران سیاسی کشورها برای دستیابی به این اهداف، راه را برای صادرکنندگان هموار میکنند. توسعه صادرات در کشورهایی مثل ترکیه، مالزی، تایلند، فیلیپین، ویتنام، چین، مکزیک، برزیل نیز یک موضوع حیاتی برای افزایش قدرت ملی و افزایش قدرت چانهزنی در دنیای امروز شده است. ایران نیز میتواند و باید از الگوی ژاپن و کرهجنوبی استفاده کند و توسعه صادرات را به مثابه استراتژی تغییرناپذیر در دستور کار قرار دهد. این خواسته، اما نیاز به فراهم شدن چند عامل دارد. عامل اول در حوزه سیاسی و پدیدار شدن اراده سیاسی در جامعه ایرانی است. به این معنی که در تصمیمگیریهای مربوط به توسعه صادرات، علاقه و خواستههای سیاسی در مناسبات با سرزمینهای دیگر باید جایش را به متغیرهای اقتصادی بدهد و نقش تعیینکننده از حوزه سیاست به حوزه کسب و کار محول شود.
در حوزه اقتصاد کلان نیز چند عامل باید مهیا باشند که صادرات ایران رشد واقعی و کیفی را تجربه کند. تصحیح سیاستهای ارزی و دست برداشتن از دخالت در بازار ارز شرط اول است. تا زمانی که قیمت ارز با دستکاریهای بانک مرکزی تعیین شود و قیمت واقعی آن معلوم نباشد، صادرات شفاف نخواهد بود. انداختن چرخ صادرات در جادهای که قرار است توسط جایزه صادراتی هموار شود، کمکی به گردش شتابان آن نخواهد کرد. مهار نرخ تورم در یک دوره معین و رساندن آن به میانگین نرخ تورم جهانی، شرط دیگر توسعه صادرات است. واقعیت این است که میانگین نرخ تورم جهانی در چند سال گذشته بسیار کمتر از میانگین نرخ تورم داخلی بوده و این تفاوت موجب غیررقابتی شدن صادرات کالاهای ایرانی شده است و تا زمانی که این توازن برقرار نشود، افزایش واقعی و مستمر صادرات، بسیار دشوار و در حد آرزو خواهد بود. توسعه صادرات کار کوچکی نیست که فقط آرزوی آن به عمل منجر شود و نیازمند تحولات ساختاری در بازارهای گوناگون و فراهم شدن بسترهای لازم در داخل است.
از: محمدصادق جنانصفت، روزنامه دنیای اقتصاد شنبه 01-08-1389
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=229285
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بوالعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان شکایت برند به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
بهرهوری و خوشبینی آگاهانه
کلید افزایش تولید و ثروتآفرینی
بهره وری از مفاهیم کلیدی زندگی فردی و اجتماعی است. در سازمانها و شرکتها، صنعت و کشاورزی و همه شاخه های اقتصادی، تولید و مصرف ... و هرجا که استفاده بهینه از منابع کمیاب و حساب و کتاب عقلایی مطرح باشد بهره وری عامل کلیدی است. گذشته از تعریف علمی بهره وری و پیشنیازها و مقدمات آن، که موضوع مقاله جداگانه ای است، لازم است در باورها و ارزشها و تلقی هایمان به بهره وری و فضای مشوق بهره وری بسیار اهمیت بدهیم. اگر به راستی می خواهیم در یک صنعت بهترین تولیدکننده باشیم و از کمترین منابع اقتصادی در کمترین زمان ممکن بیشرین و ارزنده ترین محصولات و فرآورده ها را ـ از لحاظ قیمت بازاری آنها ـ تولید کنیم یا برترین مهارتهای فنی را بدست آوریم و خدمات کیفی بالا ـ در بازار ـ ارائه بدهیم ... همه اینها به مفهوم بهره وری بر می گردد. در بحث عرفانی هم بهره وری بالا را می توان به مفهوم بیشترین بهره برداری از سرمایه عمر در جهان خاکیان تفسیر نمود ...
جمله های زیر با این موضوع ارتباط زیادی دارد، اگرچه ترتیب و تقدم و تأخر آنها جای بحث دارد:
از: http://www.irpa.ir/stories.aspx
با اندکی دخل و تصرف
Ø همیشه بیشتر از حقوقتان کار کنید، روزی میرسد که بیشتر از کارتان حقوق میگیرید.
Ø جهان یک بازار بزرگ است هر مهارتی را کسب کنید کسی در جایی برایش پول میپردازد. البته به خاطر عامل تقاضا، محدودیت زمان و تخصیص بهینه منابع افراد ناگزیر از اولویتبندی در کسب مهارتها هستند.
Ø تلاش + شکیبایی = نتیجه
Ø قوانین هستی برای کشاورز و چوپان و پزشک و رئیس جمهور یکسانند.
Ø آینده لزوماْ ادامه ی گذشته نیست.
Ø تنها مفهوم و اصل ثابت دنیا تغییر است.
Ø هر کسی میتواند در رشتهای در جهان قهرمان باشد.
Ø هر انسانی منحصر به فرد است. یا نمونه ای است که هزگر تکرار نخواهد شد.
Ø همه زنان و مردان بزرگ به دنبال عشق و خدمت به بشریت بودهاند و کمتر به پاداشها و جوایز بزرگ اندیشیده اند.
Ø تولید کالاها و معاملات تجاری بیش از آنکه وسیله کسب درآمد و ثروت باشد وسیله رفع نیازهای متقابل افراد جامعه است، که پاداشی بسیار بالاتر از درآمد مادی حاصله به همراه دارد.
Ø هر همکار با یک تحسین دو ماه سر حال است و خوب کار می کند.
Ø ما وقتی شکست میخوریم که روحیه مان را از دست می دهیم نه ثروتمان را.
Ø برای آموزش مادام العمر، همواره دانش آموز یک کلاسی باشید.
Ø آمادگی شکست را داشته باشید.
Ø کوته فکران درباره اشخاص، میانه فکران درباره حوادث و روشنفکران درباره فکرها و اندیشه ها گفتگو میکنند.
Ø همان مقدار وقت در اختیار ماست که در اختیار حافظ و ابن سینا یا پاستور و انیشتین ... بود.
Ø گاهی برای بردن باید ببازیم.
Ø ما اشتباه نمی کنیم، می آموزیم.
Ø دنیا را کسانی تغییر داده اند که همرنگ جماعت نشده اند.
Ø هر مشکلی به اندازه ی افراد خلاقی که با آن سر و کار دارند راه حل دارد.
Ø کارهای بزرگ اول غیر ممکن به نظر رسیده اند.
Ø هر کار بزرگی با یک قدم کوچک آغاز می شود.
Ø نبوغ فروغ مهر است نه افروزش هوش.
Ø موفقیت، شکست پشت و رو شده است.
Ø از پیشرفت آهسته مهراس از رکود بترس.
Ø برترین پاداش کار دشوار، مزدی نیست که دریافت میکنیم مهارتی است که از آن می آموزیم.
Ø اگر نمیتوانیم مسیر باد را تغییر دهیم اما می توانیم بادبان را در مسیر آن تنظیم کنیم.
Ø در جهان هرکار خوب و ماندنی ست، ردپای عشق در آن دیدنی ست.
نگرش طلایی نسبت به کار
Ø لذت بردن از کار
Ø احساس سر بلندی از انجام کار خوب
Ø انجام بهترین کاری که می توان دریک روز انجام داد
Ø کمک به حل دائمی مشکلات به تجربه و علم دیگران
Ø تمایل به انجام هر تلاشی برای انجام دقیق و درست هرکار
Ø استقبال از هر کار جدید به عنوان یک مو قعیت رشد و پیشرفت
Ø مقدم شمردن اهداف سازمان و جامعه بر اهداف فردی
Ø تشویق همکاران به هم هدف و همسو شدن برای رسیدن به کیفیت
Ø تمایل به کار با دیگران صرفنظر از تعصبات شخصی (با تکیه بر مشترکات و منافع مشترک)
Ø کار نه برای لقمه ای نان؛ برای رشد، کمال، خود شکوفایی، رستگاری
Ø کار برای زندگی، نه زندگی برای کار
نگرش ممتاز به منابع انسانی
Ø از هیچ کس قطع امید نکنید.
Ø هر روز آبستن معجزه است.
Ø به جای این که وقتتان را صرف آموختن کلکهای تجارت کنید، خود تجارت را بیاموزید.
Ø کسانی را که دوست دارید با هدایای کوچک غیرمنتظره غافلگیر کنید.
Ø اشتباهات خود را به گردن دیگران نیاندازید . مسئولیت تمام اعمال زندگی تان را به گردن بگیرید.
Ø به کیفیت متعهد و وفادار باشید.
Ø قهرمان زندگی کسی باشید.
Ø در سلام کردن پیشدستی کنید.
Ø گوش به زنگ مشکلات باشید، زیر ماسک مشکلات بزرگ، فرصت های بزرگ پنهان است.
Ø برخورداری از شادمانی را به تأخیر نیندازید.
Ø خود و دیگران را ببخشید.
Ø با پرداخت عوارض بزرگراه اتومبیل پشت سری ، روز خوبی را برای او فراهم کنید.
Ø برای کسانی که دوستشان دارید گل ببرید/ بفرستید.
Ø وقتی شغل مورد علاقه تان را پیدا کردید صرف نظر از حقوقش آن را بپذیرد. اگر آن را درست انجام دهید، طولی نمی کشد که ارزش واقعی حقوق شما بر شرکت روشن خواهد شد.
Ø هر روز از خوبی ها و کمالات دیگران تعریف کنید.
Ø دست کم سالی یک بار طلوع خورشید را تماشا کنید.
Ø به دنبال فرصت هایی باشید تا احساس عزتمندی و مهم بودن را در دیگران تقویت کنید.
Ø پذیرای افکار نو باشید.
Ø از گفتن "نمی دانم" شرم نکنید.
Ø از گفتن "من اشتباه کردم" نترسید.
Ø از "تقاضای کمک" در سختیها نترسید.
Ø از گفتن "ببخشید" یا درخواست بخشش نترسید.
Ø خوب گوش بدهید، زیرا فرصت ها گاهی به آرامی در می زنند.
Ø فهرست 25 چیز را که دوست دارید قبل از مرگ تجربه کنید (یا اولویتهای بالا را) تهیه کنید. آن را در جیبتان بگذارید و مرتب آن را مرور کنید و برای دستیابی بموقع به آنها تلاش کنید.
Ø چیزی را که نمیدانید، از هر که آن را می داند فرا بگیرید.
Ø کتابی را به دیگران قرض دهید که دیدن مجدد آن برایتان مهم نیست.
Ø به هنگام حضور در یک جلسه، صندلی جلوتر را انتخاب کنید.
Ø اولویت های زندگی تان را تعیین کنید. هیچ کس در بستر مرگ نگفته است کاش وقت بیشتری را در اداره صرف کرده بودم.
Ø صرف نظر از این که کسی نیامده، جلسه را سر وقت شروع کنید.
Ø عادت کنید در خفا برای مردم کار خیر انجام دهید.
Ø نگذارید که اموالتان مالک شما شوند.
Ø مشتاق موفقیت دیگران باشید.
Ø وقت زیادی صرف این که حق با کی است نکنید و بیشتر وقت را صرف این کنید که حق چیست.
Ø در جمع و در حضور دیگران تشویق کنید، اما پنهانی و خصوصی تنبیه کنید.
Ø هرگز به کسی نگویید که "خسته و افسرده به نظر می آید".
Ø وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید.
Ø دانا داند و پرسد و نادان نداند و نپرسد.
Ø افراد را با موجودی دلشان ارزیابی کنید نه با موجودی بانک آنها.
Ø گاهی هم آمادهی شکست باشید.
Ø یادتان نرود که بزرگترین نیاز عاطفی هر انسان این است که احساس کند قدر او را می دانند.
Ø با مشتری خود با ذوق و شوق برخورد کنید.
Ø آرام و استوار و خوش برخورد باشید مگر در موارد نادر زندگی. هیچ چیز آنقدر که ابتدا نشان می دهد مهم نیست.
Ø مشتاق ترین و مثبت ترین فردی باشید که می شناسید.
Ø هر روز در جستجوی راه های کوچکی برای بهبود انجام کارتان باشید.
Ø کاری را انتخاب کنید که با ارزش های شما هماهنگی دارد.
Ø یادتان باشد که هشتاد درصد موفقیت در هر شغلی بستگی به توانایی شما در نحوه ی برخورد با مردم دارد.
Ø وقت شناس باشید و به دیگران نیز آنرا تاکید کنید.
Ø یادتان باشد برندگان کاری را انجام می دهند که بازندگان نمی خواهند آن را انجام دهند.
Ø وقتی صبح وارد محل کارتان می شوید بگذارید با اولین حرف شما روز همه روشن شود.
Ø به آرامش و امنیت وضع موجود نچسبید، به موقعیت و فرصت های تازه فکر کنید. یک قایق در ساحل امن است اما به هر حال زمان، کف آنرا فرسوده و سوراخ می کند.
Ø به همه سیاستمداران مظنون باشید.
Ø برای امور مادی دعا نکنید، از خدا درایت و شهامت بخواهید.
Ø سخت اندیشه اما دل نازک باشید.
Ø به جای استفاده از کلمه "مشکل و مسئله" سعی کنید از کلمه "فرصت" استفاده کنید.
Ø به افراد فرصت دوباره ای بدهید اما فرصت سه باره خیر.
Ø قیمت بیشتر لزوماً به معنی کیفیت برتر نیست.
Ø هرگز قدرت عشق را دست کم نگیرید.
Ø افراد باهوش تر از خودتان را استخدام کنید.
Ø هرگز قدرت تغییر در خود را دست کم نگیرید.
Ø یادتان باشد موفقیت یک شبه معمولا پانزده سال طول می کشد.
Ø به وقت دیگران احترام بگذارید. اگر بیش از ده دقیقه در یک قرار تاخیر دارید حتما با تلفن اطلاع دهید.
Ø حتی وقتی که شاد نیستید خودتان را شاد جلوه دهید.
Ø از خودتان شور و شوق نشان دهید حتی وقتی این احساس را ندارید.
Ø زود به سر کار بیایید و دیرتر از آخر وقت کار را ترک کنید.
Ø چیزهای بهتر از آنچه که به دست شما رسیده به جا بگذارید.
Ø ساعت مچی خود را پنج دقیقه جلو نگهدارید.
Ø دست کم یک زبان خارجی را یاد بگیرید.
Ø بپذیرید که درد و ناراحتی هم بخشی از زندگی است.
Ø در قرض دادن پول احتیاط کنید، خاصه به دوستان، که ممکن است هر دو را از دست بدهید.
Ø فرصت ها را غنیمت بشمارید تا به کارمندان خوبتان بگویید که چقدر برای شرکت با ارزشند.
Ø میزان موفقیت خود را با میزان آرامش، سلامتی و عشقی که برایتان می آورد محک بزنید.
از: http://www.irpa.ir/stories.aspx
نهاد خانواده - زیرساخت اصلی موفقیتهای شخصی و اجتماعی
خانواده و ایجاد روحیه کارآفرینی در فرزندان
با همه صحبتهایی که تا امروز در باره تشکیل خانواده و اهمیت آن برای برنامه ریزی شخصی و اجتماعی شنیده ایم، هنوز جایگاه نهاد خانواده به عنوان زیربنای اصلی همه فعالیتها و موفقیتهای فردی و اجتماعی در سراسر زندگی مشخص نشده است. این مقوله امروزه بیش از هر زمان اهمیت دارد، زیرا تبلیغ بی بند و باری و تفکرات التقاطی و گریز از مسئولیت پذیری در محصولات ضد ارزشی فرهنگی استحکام نهاد خانواده را نشانه رفته ... (و بدون تردید آینده کشورهای مبلغ اینگونه ضدارزشها را در ابهام قرار داده) ... جامعه ای که به استحکام و بقای نهاد خانواده بها ندهد یعنی به هماهنگی بین نسلی والدین و فرزندان هر خانواده و همچنین آینده جامعه و ملت و کشور از لحاظ توسعه اقتصادی و اجتماعی بها نمی دهد. درک عمق این موضوع نیاز به دوراندیشی دارد. واضح است که محیط اجتماعی و نهادهای مدرسه و دانشگاه یا بنگاه محل کار (در سراسر دوره آموزش و اشتغال) نیز در این زمینه نقش مهمی دارند. اما نهاد خانواده در سرتاسر زندگی و بویژه در دوره کودکی که شخصیت افراد شکل می گیرد بیشترین تأثیر را در مسئولیت پذیری و برنامه ریزی و تلاش افراد دارد ... بنابراین، با توجه به اهمیت بالای موضوع باید بیشترین دقت ممکن را در انتخاب همسر و شریک زندگی مناسب به کار برد ...
معرفی کتاب: خانواده و کارآفرینی |