دیدنی ها و نادیدنی ها ـ اهمیت نگاه و چشم دل
ششم تیر 1394
جانمایه هر چیز را باید با چشم دل دید، نه با چشم سر
استواری لفظ و معنی ـ هر بیت شاعران بزرگ پارسی یا هر قطعه و غزل آنها یک بیانیه به نظر می رسد. بیانیه ای تمام عیار که موضع و نظریه و ارزشهای شاعر را به زیبایی و شیوایی بیان می کند. می توان صدها مثال در این زمینه ارائه داد که چند نمونه آنها در زیر می آید:
دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی (هاتف اصفهانی)
توانا بود هر که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود
خرد افسر شهریاران بود، خرد زیور نامداران بود (فردوسی)
ای نام تو بهترین سرآغاز، بی نام تو نامه کی کنم باز (نظامی)
هر گلی نو که در جهان آید، ما به عشق اش هزار دستانیم
تو به سیمای شخص می نگری، ما در آثار صنع حیرانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند، ما تماشا کنان بستانیم (سعدی)
روزها فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود، به کجا می روم آخر ننمایی وطنم (مولوی)
... که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین، نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است
تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر، ندانمت که در این دامگه چه افتاده است (حافظ)
موسیقی کلام و انتقال بین نسلی فرهنگ ـ اما کار بزرگ شاعران پارسی این است که اندیشه های ژرف را چنان استادانه در موسیقی کلام شاعرانه ریخته اند که انتقال فرهنگ بالنده ایران را از نسلی به نسل دیگر آسان ساخته اند. یعنی نه تنها کتابخوانان حرفه ای بلکه همه اقشار جامعه بهترین اببات را در حافظه دارند و بسیاری از ابیات زبانزد و ضرب المثل شده اند
همگرایی سخن سرایان جهان با سخن سرایان ایران ـ اما ادای احترام ما تنها نسبت به بزرگان سخن پارسی نیست. صرف نظر از تاریخ و جغرافی و ملیت نویسنده و گوینده، هرجا که در آثار بزرگان جهان سخن و اندیشه زیبایی بیابیم ستاینده و رواج دهنده آنیم. اتفاقاً همگرایی بسیار جالبی میان اندیشه های بزرگان ملت ها در سراسر تاریخ و جغرافی وجود دارد: مثلاً در همه فرهنگها و زبانها ضرورت دیدن با چشم دل مورد تأکید و فراتر از دیدن با چشم سر و حتی فراتر از تحلیل عقلی است. در این زمینه، به تشابه مفهوم یک بیت هاتف اصفهانی و جمله ای از نویسنده فرانسوی، "آنتوان سنت اگزوپری"، توجه نمایید:
چشم دل باز کن که جان بینی، آنچه نادیدنی است آن بینی (بیتی از ترجیع بند مشهور هاتف)
اکنون این جمله "سنت اگزوپری"، از کتاب شازده کوچولو، و ترجمه آن را نگاه کنید
ترجیع بند هاتف اصفهانی
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو
ای فدای تو هم دل و هم جان
http://www.irafta.com/showpoem.aspx?id=20508
ثروت و ثروت آفرینی ـ نگرش ارزشی
دوم تیر ماه 1394
هرآنچه ستایش توانگران است [همان] نکوهش درویشان است.
کوشا باشید تا آبادان باشید ...
که کاهلی شاگرد بدبختی است
از قابوسنامه
شیوه نگرش ما به جهان و ارزشهای ما، و از جمله تلقی ما از مفاهیم ثروت و ثروت آفرینی و مال دنیا، تعیین کننده اند. به همین لحاظ بازنگری در شیوه نگرش ما به مفاهیم ارزشی و بویژه آزمون واقعی نظریه هامان و مصادیق عینی مدل های فکری مان و درک تناقض های رفتاری و فکری مان بسیار مهم اند. هر آدم عاقلی هم خدا را می خواهد هم خرما را، تا جایی که این دو مفهوم عام (معنویت و مادی گرایی یا دنیا و آخرت) با هم سازگاری دارند. برخی آدمها از ثروت و توانگری بدگویی می کنند در حالی که انتظار دارند ثروتمندان و توانگران مشکلات جامعه را حل کنند و خود نیز در آرزوی ثروت اند. ثروت و آبادانی و توسعه اقتصادی نه تنها تضادی با خیرخواهی و نوع دوستی و دستگیری از درویشان ندارند بلکه از بهترین گزینه ها برای اعتلای ارزشهای انسانی هم هستند.
هیچ جامعه ای بدون ساماندهی درست فقر و ستم به سعادت نمی رسد. اما ثروتی را هم که وجود ندارد نمی توان میان فقرا تقسیم کرد و شعار فقرزدایی داد. برای سخت کوشان پرتلاش و کاهلان سایه نشین هم نمی توان نسخه یکسان و سهم مساوی از ثروت تجویز کرد. تأمین هزینه های عمومی هر جامعه ای هم که از محل مالیاتها و توزیع مجدد آنها است در درجه اول به تولید و ثروت آفرینی کارآفرینان و تلاشگران بستگی دارد.
آنچه مورد نکوهش عموم مردم است ثروت اندوزی از راه های غیرانسانی و بدون سعی و تلاش و پایمال کردن حقوق دیگران است. اما ثروت آفرینی از راه مشروع با سخت کوشی و تلاش صادقانه یک ارزش جهانی است و ارزش اعتقادی هم دارد: "لیس للانسان الا ما سعی" یعنی دستمایه انسان حاصل دسترنج و تلاش خود اوست. یعنی برکت نتیجه حرکت است. تا حرکت و ابتکار عملی به خرج ندهیم عوامل زمینی و فرازمینی دست به کار نمی شوند که برکتی فراهم شود و اتفاقات خوشایند و معجزه آسا روی دهد. درختان تناور همه آبادی ها حاصل بذرها و نهال هایی هستند که زمانی به دست نیکوکاران کاشته و مراقبت شده اند.
وقتی برخورداری از امکانات و فراوانی نعمت را خوب و حق هر انسان سخت کوش بدانیم، برای ایجاد امکانات خوب و تولید کالاهای مرغوب یا قدرت خرید آنها تلاش می کنیم. بارزترین ویژگی بهشت خیر و برکت و فراوانی نعمت ها و نشانه های آفریدگار بلندمرتبه است
با این مقدمه که جای بحث و اندیشه بسیار دارد و شیوه قرائت ما از مفاهیم ثروت و مال دنیا و مانند آنها را به چالش می کشد، مطلب زیر را در باره شیوه نگرش ثروتمندان و غیرثروتمندان می خوانیم:
شیوه نگرش ثروتمندا ن و انسان های معمولی یکسان نیست تا جایی که حتی ممکن است نگاه این دو قشر به موضوعاتی یکسان مانند تحصیل و یا پول متفاوت باشد. وبسایت اقتصادی بیزنس اینسایدر فهرستی از تفاوت ها در شیوه نگرش ثروتمندان و افرادی که وضع مالی چندان مناسبی ندارند را تهیه کرده است:
1- انسان های معمولی فکر میکنند که پول منشا شر است در حالی که ثروتمندان فقر را منشا شر میدانند. دقیقا به همین خاطر است که در اقشار کم درآمد ثروتمند شدن با نوعی احساس شرم همراه است. اما طبقه ثروتمند می دانند که هرچند پول شادی کسی را تضمین نمیکند اما زندگی را راحت تر میکند.
2- انسان های معمولی فکر میکنند که خودخواهی [توجه به خود] یک ایراد است در حالی که ثروتمندان خودخواهی را ارج می نهند. ثروتمندان تلاش می کنند تا شاد زندگی کنند و تظاهر به نجات دادن دنیا نمی کنند. اما اقشار کم درآمد این نوع رفتار را پسندیده نمی دانند. آن ها این حقیقت را نادیده می گیرند که اگر شما به خودتان توجه نکنید، در موقعیتی قرار نخواهید گرفت که بتوانید به دیگران نیز کمک کنید.
3- افراد معمولی در بیشتر مواقع منتظر رخ دادن معجزه هستند در حالی که ثروتمندان می دانند بدون سعی و تلاش نتیجه ای حاصل نمی شود. ذهن اقشار کم درآمد به اصطلاح "لاتاری گونه" [منتظر بخت و اقبال] است به این معنی که همواره امیدوارند تا شماره ای که توسط آن ها خریداری شده برنده میلیون ها دلار شود و یا منتظرند که قوانین دولتی باعث افزایش حقوق بازنشستگی آن ها شود. اما به ندرت می توان ثروتمندی را در صف خرید بلیت بخت آزمایی دید. آن ها ترجیح می دهند وقت خود را به حل مسایل کاری اختصاص دهند.
4- افراد معمولی فکر می کنند که راه ثروتمند شدن [لزوما] طی کردن مراحل تحصیلی است در حالی که ثروتمندان معتقدند آنچه انسان را ثروتمند می کند برخورداری از دانشی منحصر به فرد است. به همین خاطر است که بسیاری از افراد متعلق به اقشار کم درآمد مدارک تحصیلی را یکی پس از دیگری کسب می کنند در حالی که یک فرد ثروتمند با کسب تخصص در یک موضوع خاص ثروت قابل توجهی بدست می آورد.
5- افراد معمولی همواره در یاد روزهای خوب گذشته به سر می برند در حالی که ثروتمندان مشغول رویا پردازی در مورد آینده هستند. میلیونرهای خود ساخته به این خاطر ثروتمند شده اند که دست از رویاپردازی و دنبال کردن اهدافشان بر نداشته اند. افرادی که فکر می کنند بهترین روزهای زندگی را پشت سر گذاشته اند، بعید است که بتوانند آینده درخشانی را برای خود بسازند.
6- افراد معمولی از راهی پول در می آورند که چندان علاقه ای به آن ندارند در حالی که ثروتمندان از کارهایی که برایشان لذت بخش است به کسب درآمد می پردازند. گاهی به نظر می آید که افراد ثروتمند همواره مشغول کارکردن هستند اما موضوع این است که آن ها همان کاری را انجام می دهند که از آن لذت می برند، در حالی که افراد معمولی اینگونه آموخته اند که باید تلاش کنند تا شغلی که حتی دوست ندارند را بیابند و از طریق آن درآمد کسب کنند.
7- روانشناسان معمولا به افراد توصیه می کنند که اهدافی معمولی را برای خود برگزینند تا بتوانند آن ها را تحقق ببخشند و احساس ناامیدی نکنند. اما حقیقت این است که کمتر کسی بدون برخورداری از "آرزوهای بزرگ" میتواند ثروتمند شود.
8- افراد معمولی فکر میکنند شما باید کار خاصی انجام دهید تا ثروتمند شوید در حالی که به نظر ثروتمندان شما باید آدم خاصی باشید تا ثروتمند شوید.
منبع خبرآنلاین:
http://www.khabaronline.ir/detail/406476
اول تیر ماه 1394
ذهن خلاق به تنهایی برای خلق شاهکار و موفقیت کافی نیست.
ارنست همینگوی، نویسنده کتاب هایی مانند "وداع با اسلحه" و "پیرمرد و دریا"، هر روز صبح زود از خواب بلند می شد و در زودترین زمان ممکن کار نویسندگی را آغاز می کرد. او در باره عادت کارکردنش می نویسد: "وقتی باید برای نوشتن یک کتاب یا یک داستان کار کنم، هر روز صبح درست پس از طلوع آفتاب مشغول به کار می شوم. در آن زمان هیچ کس نیست که حواس شما را پرت کند، هوا خنک و یا سرد است و هنگامی که شروع به نوشتن می کنید گرم می شوید." میسون کری که کتابی درباره عادت های روزمره هنرمندان نوشته می نویسد که مهم ترین نکته ای که برای بهره وری می توان از همینگوی آموخت این است که او هر روز ابتدا سخت ترین کار را انجام می داد و سپس به دیگر امور می پرداخت. به اعتقاد او "تنها درسی که باید همواره به آن عمل کنید این است که مهم ترین کارها را ابتدا انجام بدهید. هرچند ساده به نظر می رسد اما کمتر کسی به آن عمل می کند. البته همینگوی در حرفه نویسندگی از این شیوه بهره برد و به یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ تبدیل شد."
اما چرا این شیوه تا این حد مفید است؟ در واقع بیشتر افراد تصور می کنند که بهره وری به معنی انجام دادن بیشترین کارها طی یک روز است اما بهره وری به این معنی است که بتوانید به طور منظم کارهای مهم تر را به انجام برسانید. فرقی هم نمی کند که به چه کاری مشغولید، در هر کاری تنها امور معدودی وجود دارند که می توان از آن ها به عنوان امور مهم یاد کرد. به بیان دیگر، بهره وری نه به معنی انجام بیشترین کارها با بیشترین سرعت بلکه به معنی انجام تعداد کمی کار با سرعتی معمولی اما ثابت است. اگر انجام امور مهم را به زمان دیگری موکول کنید و از کارهایی نه چندان با اهمیت آغاز کنید آنگاه ممکن است انجام امور حاشیه ای باعث شوند که هرگز وقتی برای انجام امور مهم بدست نیاورید و یا اینکه انرژی کافی را به آن ها اختصاص ندهید به خصوص که در طول روز معمولا رخدادهایی پیش بینی نشده نیز تمرکز شما را به هم می زنند و باعث اتلاف انرژی و زمان می شوند. همچنین ذهن انسان به طور ناخودآگاه از پروژه های ناتمام احساس نارضایتی می کند و به همین خاطر به آینده موکول کردن اموری که برای شما اهمیت دارند باعث ایجاد تنش و استرس درونی می شود اما اگر آن کارها را به سرانجام برسانید می توانید با آرامش ذهنی بیشتری به کارهای نه چندان با اهمیت بپردازید.
حداقل این بار که از خواندن یکی از داستان های همینگوی لذت می برید، این نکته را به خاطر داشته باشید که این شاهکارها تنها به خاطر یک ذهن خلاق به وجود نیامده اند بلکه در کنار آن یک برنامه کاری منظم و سختگیرانه وجود داشته است.
منبع خبرآنلاین
http://www.khabaronline.ir/detail/410158/Economy/world-economy