سرزمین خاکیان Fm Earth to Heavens

والاترین رسالت کلام ستایش هستی است Word's main mission: to praise creation

سرزمین خاکیان Fm Earth to Heavens

والاترین رسالت کلام ستایش هستی است Word's main mission: to praise creation

از خاک نه بیشتر که از خاک کمتریم

 

 

 

  

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من  

از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

 

 

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم


شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم


روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم


ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم


گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم


ما با توایم و با تو نه‏ایم اینت بوالعجب
در حلقه‏ایم با تو و چون حلقه بر دریم

 

نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم 

 

از دشمنان شکایت برند به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

 

ما خود نمیرویم دوان در قفای کس 

آن میبرد که ما به کمند وی اندریم 

 

سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتاده
اند که ما صید لاغریم   

 

 

 

    

بهره‌وری و خوش‌بینی

 

 

بهرهوری و خوشبینی آگاهانه 

              کلید افزایش تولید و ثروتآفرینی 

 

 

بهره وری از مفاهیم کلیدی زندگی فردی و اجتماعی است. در سازمانها و شرکتها، صنعت و کشاورزی و همه شاخه های اقتصادی، تولید و مصرف ... و هرجا که استفاده بهینه از منابع کمیاب و حساب و کتاب عقلایی مطرح باشد بهره وری عامل کلیدی است. گذشته از تعریف علمی بهره وری و پیشنیازها و مقدمات آن، که موضوع مقاله جداگانه ای است، لازم است در باورها و ارزشها و تلقی هایمان به بهره وری و فضای مشوق بهره وری بسیار اهمیت بدهیم. اگر به راستی می خواهیم در یک صنعت بهترین تولیدکننده باشیم و از کمترین منابع اقتصادی در کمترین زمان ممکن بیشرین و ارزنده ترین محصولات و فرآورده ها را ـ از لحاظ قیمت بازاری آنها ـ تولید کنیم یا برترین مهارتهای فنی را بدست آوریم و خدمات کیفی بالا ـ در بازار ـ ارائه بدهیم  ... همه اینها به مفهوم بهره وری بر می گردد. در بحث عرفانی هم بهره وری بالا را می توان به مفهوم بیشترین بهره برداری از سرمایه عمر در جهان خاکیان تفسیر نمود ...  

 

جمله های زیر با این موضوع ارتباط زیادی دارد، اگرچه ترتیب و تقدم و تأخر آنها جای بحث دارد:  

 

 

از: http://www.irpa.ir/stories.aspx 

با اندکی دخل و تصرف

     

Ø  همیشه بیشتر از حقوقتان کار کنید، روزی میرسد که بیشتر از کارتان حقوق میگیرید. 

Ø  جهان یک بازار بزرگ است هر مهارتی را کسب کنید کسی در جایی برایش پول میپردازد. البته به خاطر عامل تقاضا، محدودیت زمان و تخصیص بهینه منابع افراد ناگزیر از اولویتبندی در کسب مهارتها هستند.

Ø  تلاش + شکیبایی = نتیجه

Ø  قوانین هستی برای کشاورز و چوپان و پزشک و رئیس جمهور یکسانند.

Ø آینده لزوماْ ادامه ی گذشته نیست.

Ø  تنها مفهوم و اصل ثابت دنیا تغییر است.

Ø هر کسی میتواند در رشتهای در جهان قهرمان باشد.

Ø هر انسانی منحصر به فرد است. یا نمونه ای است که هزگر تکرار نخواهد شد.

Ø  همه زنان و مردان بزرگ به دنبال عشق و خدمت به بشریت بودهاند و کمتر به پاداشها و جوایز بزرگ اندیشیده اند.

Ø  تولید کالاها و معاملات تجاری بیش از آنکه وسیله کسب درآمد و ثروت باشد وسیله رفع نیازهای متقابل افراد جامعه است، که پاداشی بسیار بالاتر از درآمد مادی حاصله به همراه دارد.

Ø  هر همکار با یک تحسین دو ماه سر حال است و خوب کار می کند.

Ø  ما وقتی شکست میخوریم که روحیه مان را از دست می دهیم نه ثروتمان را.

Ø  برای آموزش مادام العمر، همواره دانش آموز یک کلاسی باشید.

Ø  آمادگی شکست را داشته باشید.

Ø  کوته فکران درباره اشخاص، میانه فکران درباره حوادث و روشنفکران درباره فکرها و اندیشه ها گفتگو میکنند.

Ø همان مقدار وقت در اختیار ماست که در اختیار حافظ و ابن سینا یا پاستور و انیشتین ... بود.

Ø  گاهی برای بردن باید ببازیم.

Ø  ما اشتباه نمی کنیم، می آموزیم.

Ø  دنیا را کسانی تغییر داده اند که همرنگ جماعت نشده اند.

Ø هر مشکلی به اندازه ی افراد خلاقی که با آن سر و کار دارند راه حل دارد.

Ø  کارهای بزرگ اول غیر ممکن به نظر رسیده اند.

Ø هر کار بزرگی با یک قدم کوچک آغاز می شود.

Ø  نبوغ فروغ مهر است نه افروزش هوش.

Ø  موفقیت، شکست پشت و رو شده است.

Ø  از پیشرفت آهسته مهراس از رکود بترس.

Ø برترین پاداش کار دشوار، مزدی نیست که دریافت میکنیم مهارتی است که از آن می آموزیم.

Ø  اگر نمیتوانیم مسیر باد را تغییر دهیم اما می توانیم بادبان را در مسیر آن تنظیم کنیم.

Ø  در جهان هرکار خوب و ماندنی ست، ردپای عشق در آن دیدنی ست.

نگرش طلایی نسبت به کار

Ø       لذت بردن از کار

Ø       احساس سر بلندی از انجام کار خوب

Ø       انجام بهترین کاری که می توان دریک روز انجام داد

Ø       کمک به حل دائمی مشکلات به تجربه و علم دیگران

Ø       تمایل به انجام هر تلاشی برای انجام دقیق و درست هرکار

Ø       استقبال از هر کار جدید به عنوان یک مو قعیت رشد و پیشرفت

Ø       مقدم شمردن اهداف سازمان و جامعه بر اهداف فردی

Ø       تشویق همکاران به هم هدف و همسو شدن برای رسیدن به کیفیت

Ø       تمایل به کار با دیگران صرفنظر از تعصبات شخصی (با تکیه بر مشترکات و منافع مشترک)

Ø  کار نه برای لقمه ای نان؛  برای رشد، کمال، خود شکوفایی، رستگاری

Ø   کار برای زندگی، نه زندگی برای کار

 

نگرش ممتاز به منابع انسانی

Ø       از هیچ کس قطع امید نکنید.

Ø       هر روز آبستن معجزه است.

Ø       به جای این که وقتتان را صرف آموختن کلکهای تجارت کنید، خود تجارت را بیاموزید.

Ø       کسانی را که دوست دارید با هدایای کوچک غیرمنتظره غافلگیر کنید.

Ø       اشتباهات خود را به گردن دیگران نیاندازید . مسئولیت تمام اعمال زندگی تان را به گردن بگیرید.

Ø       به کیفیت متعهد و وفادار باشید.

Ø       قهرمان زندگی کسی باشید.

Ø       در سلام کردن پیشدستی کنید.

Ø       گوش به زنگ مشکلات باشید، زیر ماسک مشکلات بزرگ، فرصت های بزرگ پنهان است.

Ø       برخورداری از شادمانی را به تأخیر نیندازید. 

Ø       خود و دیگران را ببخشید.

Ø       با پرداخت عوارض بزرگراه اتومبیل پشت سری ، روز خوبی را برای او فراهم کنید.

Ø       برای کسانی که دوستشان دارید گل ببرید/ بفرستید.

Ø     وقتی شغل مورد علاقه تان را پیدا کردید صرف نظر از حقوقش آن را بپذیرد. اگر آن را درست انجام دهید، طولی نمی کشد که ارزش واقعی حقوق شما بر شرکت روشن خواهد شد.

Ø       هر روز از خوبی ها و کمالات دیگران تعریف کنید.

Ø       دست کم سالی یک بار طلوع خورشید را تماشا کنید.

Ø       به دنبال فرصت هایی باشید تا احساس عزتمندی و مهم بودن را در دیگران تقویت کنید.

Ø       پذیرای افکار نو باشید.

Ø       از گفتن "نمی دانم" شرم نکنید.

Ø       از گفتن "من اشتباه کردم" نترسید.

Ø       از "تقاضای کمک" در سختیها نترسید.

Ø       از گفتن "ببخشید" یا درخواست بخشش نترسید.

Ø       خوب گوش بدهید، زیرا فرصت ها گاهی به آرامی در می زنند.

Ø       فهرست 25 چیز را که دوست دارید قبل از مرگ تجربه کنید (یا اولویتهای بالا را) تهیه کنید. آن را در جیبتان بگذارید و مرتب آن را مرور کنید و برای دستیابی بموقع به آنها تلاش کنید.

Ø       چیزی را که نمیدانید، از هر که آن را می داند فرا بگیرید.

Ø       کتابی را به دیگران قرض دهید که دیدن مجدد آن برایتان مهم نیست.

Ø       به هنگام حضور در یک جلسه، صندلی جلوتر را انتخاب کنید.

Ø       اولویت های زندگی تان را تعیین کنید. هیچ کس در بستر مرگ نگفته است کاش وقت بیشتری را در اداره صرف کرده بودم.

Ø       صرف نظر از این که کسی نیامده، جلسه را سر وقت شروع کنید.

Ø       عادت کنید در خفا برای مردم کار خیر انجام دهید.

Ø       نگذارید که اموالتان مالک شما شوند.

Ø       مشتاق موفقیت دیگران باشید.

Ø       وقت زیادی صرف این که حق با کی است نکنید و بیشتر وقت را صرف این کنید که حق چیست.

Ø       در جمع و در حضور دیگران تشویق کنید، اما پنهانی و خصوصی تنبیه کنید.

Ø       هرگز به کسی نگویید که "خسته و افسرده به نظر می آید".

Ø       وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید.

Ø       دانا داند و پرسد و نادان نداند و نپرسد.

Ø       افراد را با موجودی دلشان ارزیابی کنید نه با موجودی بانک آنها.

Ø       گاهی هم آماده‏ی شکست باشید.

Ø       یادتان نرود که بزرگترین نیاز عاطفی هر انسان این است که احساس کند قدر او را می دانند.

Ø       با مشتری خود با ذوق و شوق برخورد کنید.

Ø       آرام و استوار و خوش برخورد باشید مگر در موارد نادر زندگی. هیچ چیز آنقدر که ابتدا نشان می دهد مهم نیست.

Ø       مشتاق ترین و مثبت ترین فردی باشید که می شناسید.

Ø       هر روز در جستجوی راه های کوچکی برای بهبود انجام کارتان باشید.

Ø       کاری را انتخاب کنید که با ارزش های شما هماهنگی دارد.

Ø       یادتان باشد که هشتاد درصد موفقیت در هر شغلی بستگی به توانایی شما در نحوه ی برخورد با مردم دارد.

Ø       وقت شناس باشید و به دیگران نیز آنرا تاکید کنید.

Ø       یادتان باشد برندگان کاری را انجام می دهند که بازندگان نمی خواهند آن را انجام دهند.

Ø       وقتی صبح وارد محل کارتان می شوید بگذارید با اولین حرف شما روز همه روشن شود.

Ø       به آرامش و امنیت وضع موجود نچسبید، به موقعیت و فرصت های تازه فکر کنید. یک قایق در ساحل امن است اما به هر حال زمان، کف آنرا فرسوده و سوراخ می کند.

Ø       به همه سیاستمداران مظنون باشید.

Ø       برای امور مادی دعا نکنید، از خدا درایت و شهامت بخواهید.

Ø       سخت اندیشه اما دل نازک باشید.

Ø       به جای استفاده از کلمه "مشکل و مسئله" سعی کنید از کلمه "فرصت" استفاده کنید.

Ø       به افراد فرصت دوباره ای بدهید اما فرصت سه باره خیر.

Ø       قیمت بیشتر لزوماً به معنی کیفیت برتر نیست.

Ø       هرگز قدرت عشق را دست کم نگیرید.

Ø       افراد باهوش تر از خودتان را استخدام کنید.

Ø       هرگز قدرت تغییر در خود را دست کم نگیرید.

Ø       یادتان باشد موفقیت یک شبه معمولا پانزده سال طول می کشد.

Ø       به وقت دیگران احترام بگذارید. اگر بیش از ده دقیقه در یک قرار تاخیر دارید حتما با تلفن اطلاع دهید.

Ø       حتی وقتی که شاد نیستید خودتان را شاد جلوه دهید.

Ø       از خودتان شور و شوق نشان دهید حتی وقتی این احساس را ندارید.

Ø       زود به سر کار بیایید و  دیرتر از آخر وقت کار را ترک کنید.

Ø       چیزهای بهتر از آنچه که به دست شما رسیده به جا بگذارید.

Ø       ساعت مچی خود را پنج دقیقه جلو نگهدارید.

Ø       دست کم یک زبان خارجی را یاد بگیرید.

Ø       بپذیرید که درد و ناراحتی هم بخشی از زندگی است.

Ø       در قرض دادن پول احتیاط کنید، خاصه به دوستان، که ممکن است هر دو را از دست بدهید.

Ø       فرصت ها را غنیمت بشمارید تا به کارمندان خوبتان بگویید که چقدر برای شرکت با ارزشند.

Ø       میزان موفقیت خود را با میزان آرامش، سلامتی و عشقی که برایتان می آورد محک بزنید. 

 

از: http://www.irpa.ir/stories.aspx

 

 

 

نهاد خانواده - زیرساخت اصلی موفقیتها

 

 

نهاد خانواده - زیرساخت اصلی موفقیتهای شخصی و اجتماعی  

خانواده و ایجاد روحیه کارآفرینی در فرزندان  

 

با همه صحبتهایی که تا امروز در باره تشکیل خانواده و اهمیت آن برای برنامه ریزی شخصی و اجتماعی شنیده ایم، هنوز جایگاه نهاد خانواده به عنوان زیربنای اصلی همه فعالیتها و موفقیتهای فردی و اجتماعی در سراسر زندگی مشخص نشده است. این مقوله امروزه بیش از هر زمان اهمیت دارد، زیرا تبلیغ بی بند و باری و تفکرات التقاطی و گریز از مسئولیت پذیری در محصولات ضد ارزشی فرهنگی استحکام نهاد خانواده را نشانه رفته ... (و بدون تردید آینده کشورهای مبلغ اینگونه ضدارزشها را در ابهام قرار داده) ... جامعه ای که به استحکام و بقای نهاد خانواده بها ندهد یعنی به هماهنگی بین نسلی والدین و فرزندان هر خانواده و همچنین آینده جامعه و ملت و کشور از لحاظ توسعه اقتصادی و اجتماعی بها نمی دهد. درک عمق این موضوع نیاز به دوراندیشی دارد. واضح است که محیط اجتماعی و نهادهای مدرسه و دانشگاه یا بنگاه محل کار (در سراسر دوره آموزش و اشتغال) نیز در این زمینه نقش مهمی دارند. اما نهاد خانواده در سرتاسر زندگی و بویژه در دوره کودکی که شخصیت افراد شکل می گیرد بیشترین تأثیر را در مسئولیت پذیری و برنامه ریزی و تلاش افراد دارد ... بنابراین، با توجه به اهمیت بالای موضوع باید بیشترین دقت ممکن را در انتخاب همسر و شریک زندگی مناسب به کار برد ...

 

معرفی کتاب: خانواده و کارآفرینی 

مهران تختی، کتاب جدید خود را با عنوان «خانواده و کارآفرینی» با نگاهی جامع به نقش اثرگذار خانواده در ایجاد و پیدایش کارآفرینی در جامعه می‌نویسد. به گفته وی این اثر در مراحل پایانی نگارش قرار دارد.
تختی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با ارایه توضیحاتی درباره کارآفرینی، اظهار داشت: کار آفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته و در شکل‌گیری تحولات اقتصادی جوامع نقش موثری بر عهده دارد.

وی ادامه داد: اهمیت کارآفرینی در خانواده تا حدی است که در همه دنیا از آن با عنوان نخستین نهاد و کانون شکل‌گیری شخصیت، توانایی‌ها و استعدادهای افراد نام برده می‌شود.

تختی با بیان این که کارآفرینی خانواده‌ها در جوامع سنتی و مدرن متفاوت است، گفت: در جوامع سنتی که اغلب مردان کار مشغولند، انتقال ایده کسب و کار از سوی آنان انجام می‌شود، اما در خانواده‌های مدرن، فعالیت زنان در خارج خانه سبب بروز خلاقیت و نوآوری‌ در زن و مرد و به دنبال آن ایجاد نوآوری در جامعه می‌شود.

وی با بیان این که تاثیرات ارتباطات خانوادگی بر ایجاد ارتباط کارآفرینی در این کتاب شرح و بسط داده شده‌اند، یادآور شد: شیوه تولید،‌ سبک زندگی و نقش‌های والدین در رشد اعتماد به نفس،‌ خلق ایده‌های جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقش‌های اساسی را ایفا می‌کنند.
تختی تصریح کرد: این کتاب عنوان می‌کند که خانواده از نظر کمی و کیفی می‌تواند کانون اصلی اندیشه کار، تلاش و پرورش روحیه خلق ایده در افراد باشد و تحقق این موضوع نیازمند توجه ویژه والدین به ابعاد و ساحت‌های حیات فردی فرزند از هنگام تولد تا زمان تکوین شخصیت اوست.

وی با اشاره به عناصر دیگر اثرگذاری خانواده در کارآفرینی، گفت: عواملی مانند میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط خانوادگی(رابطه والدین با فرزندان)، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی، در شکل‌گیری فرهنگ کار خانواده اثرگذارند.

به گفته تختی، این اثر در مراحل پایانی نگارش دارد و پیش‌بینی می‌شود تا دو هفته دیگر از سوی انتشارات مدیر منتشر شود. 
 
 
 
 از:
 6 مهر 1389  
 
 
 
 

تعادل بیم و امید - آرامش و هشیاری

 

تعادل بیم و امید یا خوف و رجا - آرامش و هشیاری 

 

   

ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر      ندانمت که در این دامگه چه افتاده است

که ای بلندنظر شاهباز صدره نشین      نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است

 

 آنگونه زندگی کنید که گویی تا هزار سال عمر خواهید کرد، اما چنان از وابستگی به جهان خاکیان رها باشید که گویی هر لحظه برای مرگ آماده اید 

 

در میان مردم و با مردم زندگی کنید، اما تمرکز و هشیاری تنهایی را از دست ندهید 

 

از دید برخی آسایش آدمی در غفلت و نادانی و خواب خرگوشی است 

اما از دید عارفان و صاحبدلان آدمیت انسان با هشیاری و دانایی و مراقبه شروع می شود و تنها اندکی غفلت و آسوده طلبی چه بسا فرصتهای کمیاب را از انسانها می گیرد  

تن آدمی شریف است به جان آدمیت   نه همین لباس زیبا است نشان آدمیت

برای افراد هشیار و اهل مراقبه هر لحظه حضور در جهان خاکیان موهبتی است از سوی آفریدگار  جهان که از همه ثروتهای مادی بیشتر ارزش دارد و هرکس که با هشیاری قدر لحظه ها را نداند یعنی برای سرمایه عمر ارزشی قائل نیست، سرمایه گرانبهایی که یک بار در اختیار هرکسی قرار می گیرد، ای که پنجاه رفت و در خوابی، مگر این پنج روزه دریابی 

 --------

  

 

 

امید خردمندانه و آرامش هشیارانه

 

«امید» یک حالت روحی و روانی و برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است. 

به طور طبیعی، انگیزه بشر در کارهای اختیاری امید به نفع یا ترس از زیان است. در واقع، خوف و رجا به منزله نیروی اجرایی برای حرکت بوده، عامل مستقیم تلاش ها و رفتارهای انسانی است. به مثال ذیل توجه کنید: مردی در بیابانِ پر از برف و یخ قطب شمال، راه خود را گم کرده است. او می داند در نقطه دوری پناهگاهی وجود دارد و باید خود را به آن برساند. تمام سعی خویش را به کار می بندد تا به آن پناهگاه برسد. اگر این فرد بسیار خسته و سرمازده باشد، دوست دارد روی زمین دراز بکشد و استراحت کند، ولی می داند در این صورت به خواب می رود و خواهد مرد. امید، او را به حرکت وامی دارد تا به هدف خویش برسد. امید، که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل می شود، اساس همه تلاش های مفید و پرثمر انسانی و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدی است؛ همان گونه که ناامیدی و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبه کاری ها و منتهی شدن کار انسان به شقاوت ابدی است. همین که انسان به آینده ای روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتی شاد به وی دست داده، باعث نشاط وی می شود و در او انگیزه کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیت های صحیح زندگی وادار می کند.

همیشه خردمند امیدوار       نبیند بجز شادی از روزگار      (فردوسی)   

 

امید در قرآن

 

قرآن برای تشویق و ترغیب انسان به کارهای شایسته، بهره فراوانی از امید برده است. در ذیل، به چند آیه در این زمینه اشاره می شود: خداوند نسبت به دیدار خود امید می دهد: «مَن کَانَ یرْجُوا لِقَاء اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لاَتٍ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»(عنکبوت: 5)، کسی که به دیدار خداوند امید دارد [بداند که] اجل [او از سوی] خدا آمدنی است و اوست شنوای دانا. امیدواران به لقای الهی، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعده ای حتمی و قطعی از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلی است که باید برای آن آمادگی داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روی آورند تا با سربلندی به لقای پروردگارشان برسند.   

 

اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، انجام عمل شایسته است. قرآن می فرماید: «... فَمَن کَانَ یرْجُوا لِقَاء رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صَالِحا وَلاَ یشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» (کهف: 110)؛ هر کس امید به لقای پروردگارش (روز قیامت) دارد، باید عمل صالح بجای آورد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد. پس تنها راه رسیدن به رضایت خداوند و پاداش های وی، کارهای شایسته و پرستش خالصانه اوست. تا وقتی اخلاص و انگیزه الهی در عمل انسان نباشد رنگ عمل صالح به خود نمی گیرد.  

 

کسی که عمل شایسته ندارد، نباید به رحمت و آمرزش خدا امید داشته باشد. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: عده ای از یاران شما مرتکب گناه شده، می گویند: ما امید [به لطف و بخشش خدا] داریم. امام فرمود: «دروغ می گویند؛ آنان پیرو ما نیستند، گروهی اند که آرزوهای [بی پایه] بر آنان غلبه یافته است. هر کس به چیزی امید دارد برای آن کار و فعالیت می کند، و هر کس از چیزی بترسد از آن فرار می کند.»  حضرت علی(ع) می فرماید: «از کسانی مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می اندازند.» باور به معاد، حتی در حد امید، اهرمی کارآمد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگی سالم و تصحیح رفتارها و باورهای انسان نقش مهم دارد. در آیه دیگری خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُواْ وَ الَّذینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبیلِ اللّهِ أُوْلئِکَ یرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»(بقره: 218)؛ آنان که ایمان آورده اند و کسانی که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده اند، آنان به رحمت خدا امیدوارند، و خداوند آمرزنده مهربان است. در آیه مزبور، امیدواری مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد به رحمت خدا ذکر گردیده است. هر چند امید حالتی روانی است، ولی آثار آن در عمل آشکار می گردد. در واقع، آنان که در راه خدا هجرت و جهاد می کنند، می توانند ادعای امید به رحمت الهی داشته باشند.     

 

ناامیدی و زیان های آن 

 

چنان چه اشاره شد، امید در زندگی انسان، باعث انجام کارهای شایسته و تلاش های مفید و پرثمر می شود. انسان امیدوار، هم در این دنیا راحت و سالم زندگی می کند و هم در آخرت از نعمت های فراوان الهی بهره مند می گردد. در برابر امید، ناامیدی قرار دارد که زیان های فراوانی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. کسی که به علل گوناگونی هم چون تبلیغات دشمن، عجول بودن و فقدان آینده نگری، احساس ناتوانی، احساس خود کم بینی و مشکلات جسمی، به زندگی در این دنیا امید ندارد، و کسی که از آمرزش پروردگار پس از مردن ناامید است، برنامه ای نیز برای بهره مندی از آن ندارد، زندگی را هیچ و پوچ می داند. او از هم اکنون ناراحت است که چه پیش خواهد آمد، و چه سرنوشتی در انتظار اوست.     

 

از این رو، به هیچ کار مهمی دست نمی زند و هیچ اقدام مثبتی انجام نمی دهد و چون امیدی به آینده ندارد، مرتکب جنایات بزرگ و خطرناگ می شود. روانشناسان برای افسردگی نشانه هایی ذکر کرده اند که یکی از آن ها نومیدی است. فرد افسرده نسبت به آینده بدبین و نومید بوده و بوی بهبودی از اوضاع جهان احساس نمی کند. فرد نومید احساساتی هم چون تنهایی، وازدگی، غمزدگی و بی روحی دارد که این امر منجر به سرخوردگی بیشتر او می شود.   

 

افراد با ایمان، که روحی بلند و سینه ای گشاده (شرح صدر) دارند و در برابر شداید و حوادث سختِ زندگی صبر را پیشه خود ساخته اند و در همه حالات از کارهای شایسته فروگذار نمی کنند از دو حالت افراط و تفریط  بیرون اند؛ آنان هنگام فراوانی نعمت مغرور نمی شوند و خدا را فراموش نمی کنند، و هنگام سختی ها و مصیبت ها از رحمت خدا ناامید نمی گردند و به تدبیر او در هستی کافر نمی شوند. به همین دلیل، برای اینان آمرزش از گناهان و پاداش بزرگ الهی (بهشت) خواهد بود. پس راه مبتلا نشدن به یأس دو امر است: (1) صبر و تحمّل مشکلات (2) ایمان به این واقعیت که نعمت ها در ید قدرت الهی اند؛ به هر کس بخواهد و مصلحت بداند می دهد، و از هر کس بخواهد می گیرد، و به آن که گرفته است، می تواند بازگرداند.    

 

خداوند در آیاتی چند بشر را از ناامیدی باز داشته است؛ از جمله در آیه 53 سوره زمر می فرماید: «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ...»؛ بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید. به دلیل فراوانی ضرر نومیدی، خداوند با لحنی آکنده از محبت و لطف، آغوش رحمت خویش را باز کرده و فرمان عفو عمومی صادر کرده است؛ می فرماید: به بندگان گنه کار من بگو: هر اندازه گناه کردید، مبادا از رحمت الهی ناامید شوید، بلکه با توبه کارهای زشت خویش را ترک کنید. امام صادق(ع) می فرمایند: «... ناامیدی از رحمت خداوند، از بزرگ ترین گناهان نزد پروردگار است.»

کوی نومیدی مرو، امیدهاست       سوی تاریکی مرو، خورشیدهاست (مولوی)      

 

 

 http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=7026  

منبع: مجله معرفت، شماره 81، محمدرضا داودی  

 

 

 

 

 

ای مهر تو در دلها وی مُهر تو بر لبها

 

ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها 

وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها

 

 فرا رسیدن ماه مهر و اعتدال پاییزی بر همه مهرورزان، دانش پژوهان و فرهنگ دوستان مبارک

 

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها           

بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

 

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل           

با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

 

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها 

وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

 

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم             

بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

 

تا خار غم عشقت آویخته در دامن               

کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

 

آن را که چنین دردی از پای دراندازد           

باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

 

گر در طلب اش رنجی ما را برسد شاید            

چون عشق حرم باشد سهلست بیابان‌ها

 

هر تیر که در کیشست گر بر دل ریش آید       

ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها

 

هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو            

باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها

 

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش        

می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها