-
تعادل بیم و امید - آرامش و هشیاری
یکشنبه 11 مهرماه سال 1389 06:58
تعادل بیم و امید یا خوف و رجا - آرامش و هشیاری ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاده است که ای بلندنظر شاهباز صدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است آنگونه زندگی کنید که گویی تا هزار سال عمر خواهید کرد، اما چنان از وابستگی به جهان خاکیان رها باشید که گویی هر لحظه برای مرگ آماده اید در میان...
-
ای مهر تو در دلها وی مُهر تو بر لبها
دوشنبه 5 مهرماه سال 1389 07:55
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها فرا رسیدن ماه مهر و اعتدال پاییزی بر همه مهرورزان، دانش پژوهان و فرهنگ دوستان مبارک وقتی دل سودایی میرفت به بستانها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها ای مهر تو در دلها وی مهر...
-
روحیه کارآفرینی و ارزش آفرینی
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1389 21:27
روحیه کارآفرینی انرژی، بلندپروازی، اعتماد به نفس، بردباری، نترس بودن، همه اینها صفاتی است که به یک ویژگی اسرار آمیز نسبت داده میشود: « کارآفرینی ». ویژگی برجسته انسانهای خودساختهای که در مقایسه با کسانی که اسیر دستمزدشان شدهاند خصوصیات بسیار متفاوتی دارند. اما اقتصاددانها اینطور به قضیه نگاه نمیکنند. نه اینکه...
-
جایگاه امید و تلاش؛ تعادل ثبات و تحول
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 03:29
جایگاه درست امید و تلاش؛ تعادل ثبات و تحول همه زندگی بر پایه امید و توکل است اما آرزوها با پژوهش و تلاش به سرانجام می رسند، از تو حرکت از خدا برکت خردمند به کار خویش تکیه کند و نادان به آرزوی خویش - امام علی (ع) با توکل زانوی اشتر ببند - مولانا جلال الدین بلخی امیدواری را عادت خود نمایید امیدواری یعنی احتمال زیادی...
-
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 19:03
کوشش، نخستین وظیفه ی انسان است در مورد همه ی نو آوریها و خلاقیت ها یک حقیقت ابتدایی وجود دارد: از لحظه ای که شخص به طور قطع مصمم به کاری می شود، همه ی امدادهای غیبی به کمک او می آیند دست طبیعت در هر دل پاک این احساس شریف را گذاشته است که به تنهایی نمی تواند خوشبخت شود و باید سعادت خود را در خوشبختی دیگران بجوید خوشبخت...
-
چشم دل باز کن که جان بینی
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 00:25
کسی که از هزاران سال فرهنگ ایران و جهان بهره ای نگیرد و دست خالی بماند به راستی در تنگدستی به سر می برد برداشتی متفاوت از سخن «گوته» چشم دل باز کن که جان بینی آن چه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گلستان بینی بر همه اهل آن زمین به مراد گردش دور آسمان بینی آن چه بینی دلت همان خواهد و آن چه خواهد...
-
همچو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
سهشنبه 12 مردادماه سال 1389 19:46
با تسلیت برای درگذشت زنده یاد محمد نوری دلی که برای ایران می تپید صدای ماندگاری که همیشه یادآور عشق به ایران خواهد بود همچو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی از سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر...
-
از تو حرکت از خدا برکت
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 10:04
با تبریک اعیاد مبارک شعبان و آرزوی خیر و برکت برای همگان هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن عقل در شرح اش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت از تو حرکت از خدا برکت جوینده یابنده است خدا با صابران است بخواه، بیاموز، بیازمای چه کسی مهربانتر از پروردگار؟ با یقین کامل بر او توکل داریم...
-
حسبنا الله نعم الوکیل
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 04:22
حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر *** احسن الکلام ما قلَّ و دلَّ
-
مال از بهر آسایش عمر است ...
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 10:35
مال از بهر آسایش عمر است نه عمر بهر گردآوردن مال گنج قناعت: حکایتی از گلستان سعدی بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار . شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش درآورد همه شب نیارمید از سخنان پریشان گفتن که فلان انبازم (شریک) به ترکستان و فلان بضاعت (مال) به هندوستان است و این قباله فلان زمین است...
-
پروردگارا کارها را بر من آسان بگردان
شنبه 2 مردادماه سال 1389 03:40
ربّ اشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی
-
با عشق به رستگاری رسیده ام
جمعه 1 مردادماه سال 1389 05:20
با عشق به رستگاری رسیده ام 1378-03-12 با عشق به رستگاری رسیده ام و به آفرینش پیوسته ام از این پس تنهایی است که تنها می ماند از امروز شادی فراگیر برای همه در اوج خواهدبود خورشید تابنده را ببین که تا ابد بر همگان می تابد باران بخشنده را بنگر که بی دریغ بر همه جا می بارد در سایه روشن آفتاب و باران جلوه هزاران رنگ را در...
-
والاترین رسالت کلام ستایش هستی است
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 09:45
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر ز نام و نشان و گمان برترست نگارندهی بر شده پیکرست به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه...
-
موهبت زندگی: سفر هستی
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 05:41
موهبت زندگی: سفر هستی چشم که گشودم: اشعه طلایی خورشید در لابلای شکوفه ها و سرشاخه ها بود، و گلبرگ های لطیف بر چشمه سارهای زلال، و آبی آسمان در فراسوی جنگلهای سبز، و رنگها و نقشهای جهان خاکیان؛ و هستی و هیاهوی آدمیان؛ و چهره هایی که نگاهشان از ژرفای هستی من حکایت داشت ... دیگر در مدار هستی افتاده بودم همچون پرنده ای که...
-
درویش خرسند
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 04:21
آن را که جای نیست همه شهر جای اوست درویش هر کجا که شب آید سرای اوست بیخانمان که هیچ ندارد بجز خدای او را گدا مگوی که سلطان گدای اوست مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست چندانکه میرود همه ملک خدای اوست آن کز توانگری و بزرگی و خواجگی بیگانه شد به هر که رسد آشنای اوست کوتاه دیدگان همه راحت، طلب کنند عارف بلا، که راحت او...